پیوندهای اجتماعی

peikekhavarorg

مقالات پیک خاور

تاملی پروژه «زن ، زندگی ، ازادی.»
و فرجام ان..
اگر شروع این اغتشاشات را که بظاهر با شعار حجاب اختیاری اغاز شد را دختری بدانیم که در میدان انقلاب ، روسری سفید را بر سر چوب کرد بدانیم و البته اگر با حذف کشف رابطه این خانم با باند مشایی را ندیده بگیریم انچه را که میتوانیم اغاز این پروژه امپریالیستی بدانیم ،همانا رابطه مستقیم این حرکت علنی بعنوان جزء کوچک و روبنایی پروژه چند لایه امپریالیستها برای اغاز اغتشاشات و جنگ خیابانی توسط باندهای مسلح مانند جیش العدل ، کومله ، سکت رجوی ، لمپن پرولتاریای استخدام شده توسط ماموران صهیونیست داخلی با حمایت کامل زنان و دختران و پسران شمال شهری و سلبریتیها با شعار زن ، زندگی ، ازادی ، برای باز گرداندن قدرت به اصلاحطلبان این نماینده های ابروباخته بورژوا کمپرادورهای مافیایی بود .
با انتخاب دکتر رییسی توسط مردم ، اروپا و امریکا و عمله های داخلی انها ، شکست قطعی و مرگ بورژوازی کمپرادور را به روشنی در افق تاریک اصلاحطلبی دیدند و از همان روز اول انتخاب رییسی ، تلاش کور و تخریب مستمر و نشر اطلاعات دروغ علیه دولت دکتر رییسی این نماینده طبقه محروم را برای بازپس گیری قدرت از دست رفته اغاز کردند .
از این رو ماجرای مرگ مشکوک مرحوم مهسا امینی را میتوان مرکز و اغاز تحرکات میدانی چنین حرکتی دانست که غرب برای موفقیتش در فروپاشی کشور تمامی نیروهای اشکار و پنهان خود از سلبریتیها گرفته تا رسانه های وابسته و بظاهر اصلاحطلب و در حقیقت نمایندگان امپریالیسم مانند روزی نامه شرق و اعتمادو..و را بصورت اقمار و در خدمت این مرکزیت شکل داده برای به میدان اوردن تمامی نیروهای شمال شهری فعال کند ...
قرار اینگونه بود که تقریبا در تمامی چهارراه های شهر با ماموران درگیر شده انتظار این بود که مردم هم با تاسی به انها به خیابان ریخته هرج و مرج را دامن بزنند و رسانه های دست راستی اروپایی نیز اتش بیار معرکه شده نیروهای نظامی سپاه را ناچار به ورود و درگیر با مردم نموده همزمان نیروهایی متشکل شده و اماده در کشور های شمال غرب و جنوب غرب و جنوب شرق ایران و البته بکمکـ کشور همسایه شمال غربی و نیروهای صهیونیست حاضر در ان کشور بقیه ماجرا را تا فروپاشی کامل یا جنگ داخلی ادامه دهند .
فرماندهی میدانی این محرکین اتفاقا از جوانانی بودند که پدرانشان در همین نظام و از زمان زمامداری هاشمی رفسنجانی به ثروت رسیده بودند و بعضا هنوز بعنوان مدیران و مدیر کل ها در پستهای کلیدی عمدتا اقتصادی در کشور فعال بودند و به همین دلیل ابدا نگران دستگیری نبودند ..
و اینگونه بود که پروژه با مرگ مشکوک دختری بیمار از شهر سقز که پدر و دایی او روابطی با کومله داشتند و با همکاری روزنامه های دست راستی مانند "شرق" و دو بظاهر خبر نگار این نشریه ولی در عمل ، وابسته به رسانه ایران اینتر نشنال ، بازوی تبلیغاتی صهیونیسم بودند و نیروهایی از گشت ارشاد بدوا حول خواسته چرایی مرگ مهسا و بسرعت تبدیل ان شعار به "نه به حجاب اجباری" و با اسم رمز "زن ، زندگی ، ازادی ، اغاز شد .
تقسیم مسئولیت ها ....
نخست نقش لمپن پرولتاریا
انچه در دستور کار لمپن پرولتاریای استخدام شده صهیونیستها بود .
یکم... بستن خیابانها و قداره کشی و زدن و کشتن کور انسانها بیگناه بعنوان گام های اولیه تحت فرماندهی توله بورژوا های شمال شهری با شعارهای هنجار شکنانه با این امید که بخش ناراضی طبقه متوسط عضو کانونها و سندیکاها و اتحادیه هایی که از مدتها قبل با استفاده از واژه "مستقل" عملا جدایی خود از حاکمیت را اعلام کرده بود ، بتواند طبقه محروم کشور را به خیابان کشانده حاکمیت را وادار به اوردن نیروهای انقلابی برای تقابل با اغتشاشگران کرده ،رو در روی طبقه محروم کشور قرار دهد .
دوم ..نقش کانون ها و اتحادیه های صنفی فرهنگیان و کارگران با پیشوند "مستقل " ...
وظیفه این کانون ها و اتحادیه ها که وابستگی ان به غرب قابل انکار نیست و توانمندی انها در لهستان به رهبری لخ والسا امتحان خود را پس داده بود بنوانند معلمان ناراضی و بعضا عصبانی بدلیل عدم پاسخگویی و بی توجهی دولتهای قبل به خواسته های به حق معلمان به خیابان ها اورده ، همچون اغتشاشات در ونزوئلا برای خونریزی و کشته سازی اراذل مسلح ، امکان و فرصت بیشتر بدهند ...
گروه سوم...براندازان .
گروه سوم مجموعه اپوزیسیون برانداز خارج از کشور بود که غرب تلاش کرد با متحد کردن انها زیر یک پرچم و پرداخت پول و تقبل هزینه های مالی توسط صهیونیسم این مجموع از کومله و شازده گرفته تا مشاهیر هنری و سلبریتیهای غربی را بعنوان الترناتیو انقلاب دست ساز ، ساخته و پرداخته کرده ، با کمک و همراهی مجموعه رسانه های ناتو پروپاکاندای همه روزه "بیرون" را به جنبش "درون"پیوند بزند.
فرجام این پروژه ..
به باور من شاید این برنامه از معدود برنامه های امپریالیسم بود که شکستش همزمان با اغازش کلید خورد.
ضربه نخست با جمع شدن نیروهای اولیه در چهار راه ها و اتش زدن و تخریب اموال دولتی و مغازه ها و اموال مردم توسط نیروهای چماقدار و قداره کش به فرماندهی زنان و دختران پسران طبقه مرفه اغاز شد که به خلاف پیشبینیها با عدم حمایت مردمی و کسادی بازارشان روبرو شد و به همین دلیل ناچار کارشان به حمله به مردم عادی کوچه و خیابان کشیده شد.
در مناطقی هم بستن راه و کشتن چند بسیجی و تیراندازی کور به مردم کوچه و خیابان نیز بر اشکار شدن ماهیت اهداف انها از شعار زن ،زندگی، ازادی ، که گمان میرفت هدف اصلی فمینیستهای حاکم شده بر جنبش مهسا ، ازادی زنان در بعنوان زن مدرن و ازاد در مسیر اصالت خانواده بود، پرده برداشت و اینگونه بود که پرده اول طرح ، که در حقیقت اصل اساسی حرکت بود نه تنها ناکام ماند بلکه حمایت امپریالیسم از فمینیستها برای تضعیف دولت رییسی و کمک به بازگشت اصلاح طلبان این بازوی داخلی امپریالیستها که هنوز مدیریتها را در اختیار دارند با ورود زنان برهنه و رنگین کمانیها و مصادره تظاهرات خیابانی در خارج از کشور به نفع رنگین کمانیها و همجنسگرایان و چند جنس گرایان .و.و..