پیوندهای اجتماعی

peikekhavarorg

مقالات پیک خاور

چگونه بورژوازی منحط استحاله مارکسیسم لنینیسم را بر گرده روشنفکران بیسواد هموار کرد.
تاملی بر یاوه های ناصر زرافشان ..
مارکس بدرستی "تقابل کار فکری و جسمی" را یک مبارزه طبقاتی ارزیابی میکند و حل ان را به مثابه بخشی از مبارزه طبقاتی در دوران گذار به سوسیالیسم میداند ـ
مارکس میگوید ..
در فاز بالایی جامعه سوسیالیستی پس از انکه تبعیت اسارت امیز انسان از تقسیم کار از میان برود ، هنگامیکه به همراه این وضع  "تقابل کار فکری و جسمی" نیز از میان برخیزد،. هنگامیکه کار دیگر تنها وسیله زندگی نبوده بلکه  به نخستین نیاز زندگی  انسان بدل شود  و به همراه تکامل نیروهای مولده رشد یابنده چشمه های "ثروت اجتماعی"سیل اسا به جریان افتد تنها ان هنگام میتوان بر افق محدود  "حقوق بورژوایی از هر جهت "فائق امد و جامعه میتواند بر پرچم  خود بنویسد ،

«از هر کس طبق استعدادش و به هر کس طبق نیازش »
مجموعه اتار  ، دولت و انقلاب ص۵۵۰
گرامشی،در مورد جامعه روشنفکری ، با استناد به لنینیسم نظری بسیار  دقیق تر  دارد 
"گرامشی" روشنفکران را به دو گروه تقسیم میکند ..
یکم روشنفکران سنتی که از میان اعصار میایند و در اینده نیز ادامه خواهند داشت
مثال این گروه در ایران ،شامل شعرایی مانند حافظ و سعدی و شاعران و نویسندگان همانند در طول تاریخ  و  معاصران  از همین دست است .. 
دوم ..روشنفکران ارگانیک ..
نظر گرامشی دربارۀ روشن‌فکران ارگانیک، نتیجۀ نظریۀ او در مورد هژمونی سرمایه داریست  . به اعتقاد او، 
«نظام سرمایه‌داری نیازمند حضور روشنفکرانیست که بتوانند هژمونی او را استحکام ببخشند .
این روشنفکران از راه‌های آموزشی، فرهنگی و عقیدتی می‌کوشند تا پنهان و اشکار هژمونی بورژوازی را تداوم ببخشند، 
طبیعیست  در این مسیر  
«روشنفکران ارگانیک راهنمایان و سازمان‌دهندگان این هژمونی هستند. آنان به عنوان "هم‌پیکران بورژوازی"، رضایت همگانی را  می‌سازند و شیوه‌های اندیشیدن و کنش و اخلاق را برای جامعه فرادست و میانی تعریف می‌کنند.» 
دفترهای زندان ...انتونیو گرامشی 
 
با استناد به این نظر گرامشی میتوان نتیجه گرفت که جامعه روشنفکری ارگانیک ، مولود جامعه سرمایه داریست و زیستگاهش نیز در همین طبقه است ..گرامشی معتقد است تنها و معدود روشنفکرانی که بتوانند  از پایگاه طبقاتی خود و"کار فکری"صرف  جدا شوند و "کار یدی را همگام با کار فکری" پیش ببرند  میتوانند در پیشگامی طبقه کارگر و رشد پرولتاریا  نقش ایفا کنند ..
کار یدی در کنار کار فکریِ  رفقای بیشماری  در تاریخ جنبش چپ مانند چه گوارا  ، اثبات نظریه گرامشی است .
این  پیشگفتار در مورد جامعه روشنفکری بیانگر وضعیت  روشنفکرانیست که امروز با ادعای چپ و بسیاری با مدعای طنز گونه  مارکسیست لنینیست بودن در تقابل کامل با محرومین و کارگران و کشاورزان و همراهی بی قید و شرط  و شرم اور تئوریهای امپریالیستی  از هر توطئه ای علیه فرودستان جهان حمایت میکنند ..
نخست باید دانست که در گام اول پروژه بکار گیری  روشنفکران توسط اتاق فکرهای امپریالیستی  نمیتوانست بدون تنزل سطح روشنفکری شکل بگیرد ، قطعا حضور روشنفکرانی چون ارانی ها  و کیانوری ها  و طبری ها و سیطره کم نظیر انان به اثار مارکس و لنین و شناخت تاریخی جامعه ایران و منطقه ، میدان را برای سطحی سازان یا  در کلام بهتر "بیسوادان" سیاسی تنگ میکرد پس لازم بود که ،
در گام اول  این نیروهای مشهور در تاریخ جنبش چپ ایران  را  با انحراف در حزبشان که تجلی تاریخ مبارزاتی انها بود توسط اپورتونیستهای موجود و بکمک همین روشنفکران ارگانیک در همان حزب وبیرون ان  ، در دراز مدت به گند بکشند که موفق شدند و امروز میبینیم که "نامه مردمیها" عملا به لگنی مملو و لبریز  از کثافت  تبدیل شده اند که بورژوازی منحط با ان بصورت تاریخ جنبش چپ ایران کتافت میپاشد..
در گام دوم... بالا کشیدن و مطرح کردن  مشتی بیسواد سیاسی،ایدئولوژیک ولی پر مدعا  و مایل به مشهور  شدن تحت عناوین گنگ ،خبرنگار ، مترجم ،نویسنده!!، محقق، پژوهشگر  ، کنشگر ،و،،و،، در سطح رسانه ای  وبه شهرت رساندن  انها و  جایگزین کردن انان بجای اسطوره های چپ .اولویتی بود که در دستور کار  امپریالیستها قرار گرفت 
و در اخر... بزانو دراوردن این نوع از روشنفکران  در مقابل خیرات "میدان شهرت" توسط رسانه های عضو ناتو برای ترک هرانچه که حتی بطور شخصی بدان معتقد بودند و پذیرش بی چون و چرای  توصیه های امپریالیسم برای ماندن در حوزه شهرت ..
و اینگونه شد که امروز روشنفکران مشهور شده جنبش مثلا چپ  ایران  بدون هیچ نگرانی و در کمال بی  شرمی همان چیزی را بر زبان میاورند که بایدن یا دولتهای امپریالیستی  توصیه میکنند ..
امروز واکاوی اغتشاشات بغایت "دست راستی" و ضد سوسیالیستی   اخیر ایران و جریان "مهسا سازی" امپریالیستها چیزی نیست که نیازمند توضیح برای اهل خرد باشد ..
انتقام مافیای داخلی از انتخاب رییس  جمهوری بعنوان  نماینده  طبقه محروم جامعه در ۱۴۰۰ که بدنبالش تغییر ساختار اقتصادی نوین  را جایگزین حاکمیت کلپتوکراسی سابق کرد که  بدنبالش ورود ایران به شانگهای و  نقش افرینی موثر  در سطح جهانی علیه امپریالیسم طبق  تفاهمنامه با چین و روسیه را بدنبال داشت ، بطور عینی میتوان دید ..
 اغتشاشات  شکم سیران شمال شهر انتقامی از فرودستان بود که بهمراهی لمپن پرولتاریای وابسته از سلبریتیهای فوتبال تا سینما تا اوباشان خالکوبیده و لات  و سیاستمداران !! غرب و سلبریتیهای  هالیوودی و. و ..و.. و زدن و کوبیدن طبقه محروم جامعه از راننده تاکسی و پیک موتوری و دستفروشان و ..و.. شاهد ان بودیم .
همه دیدیم  زمانیکه بساط دستفروش کنار خیابان دچار غارت میشد دقیقا در روبرویش حتی شیشه یک "مال" بزرگ و مشهور  شکسته نشد،..
همه دیدیم که کل ماجرای اغتشاشات در شمال شهر و توسط جوانانی شکل گرفت که گرانترین برندها را بر تن داشتند و خواسته ای هم  عنوان نمیشد. این جوانان بورژوا  و لمپن پرولتاریای همراه انان تنها برای زدن و شکستن و سوزاندن امده بودند   ..
همه دیدیم که ضد چپ ترین نیروهای غرب  از رسانه های ناتو تا عمله  های مزدور  بن سلمان در اینتر نشنال در حمایت از این تحرک دست راستی افراطی  بسیج شدند ..
همه شاهد بودیم که فمینیسم منحط بعنوان عضو موثر سرمایه داری جهانی همراه با عواملش  از شیرین عبادی تا معصومه قمی و و گروهکهای فاسد مزدور موساد دست در دست هم علیه محرومین ایران از کارگر و کشاورز و حاشیه نشینها متحد شدند ..
«ایا جناب زرافشان این حقایق را نمیبیند ؟»
اراجیف ایشان اصولا ارزش تحلیل ندارد و لذا به اندکی بسنده میکنم ..
ناصر زرافشان تنها یک مترجم است و ترجمه لزوما نیازمند دانش و خردمندی  نیست و همین سخنان ایشان نشان داد که از ان حد اقل دانش  که بسیاری از اهل سیاست از ان بهره مند هستند نیز فاصله بسیار دارند ، طبیعیست که شنونده فکور برای  سخنان ایشان حساب چندانی  باز نمیکند ، 
لذا مختصر به چند نکته اشاره میکنم...
یکم ..مارکس و لنین  انقلاب را یک روند تاریخی  میدانند و لنین انرا بدرستی به زایمان تشبیه میکند و معتقد است که انقلاب همچون زایمان نه یک دقیقه به تاخیر میافتد و نه یک دقیقه جلوتر اتفاق میافتد ..
اما جناب زر افشان بر این باورند که انقلاب مانند ابگوشت پختن است و کافیست نخود و لوبیا و گوشت و سایر مخلفات را در دیزی بریزیم و روی اتش بگذاریم  و ظهر !! سر میز انقلاب ابگوشت بخوریم ..البته ایشان "ساخت" انقلاب را انقدر ساده میپندارند  که خودشان معترفند که نیازمند "شعور زیاد"  نیست ،
" عدم توان  درک طبقاتی" همواره از فرصت طلبان چپنما موجوداتی ساخته که حتی برای دفاع از مواضع دست راستیها هم ناتوانند و به همین دلیل  ادبیاتشان چیزی شبیه مجریان بی بی سی و بعضا انچنان سطحیست که باید از مجریان  "من و تو"  بیاموزند 
دوم ..سخنان سوزناک  ایشان در مورد "دست خالی" بودن اغتشاشگران علی رغم اگاهی ایشان از مسلح بودن  آمران و عاملان اصلی که تکرار توطئه کشته سازی  در ونزوئلا ،سوریه و لیبی بود و رهنمود ایشان  در  لزوم برخورد "مادی در  تقابل مادی" ، ترجمه سخنان شیرین عبادی در استفاده از سلاح علیه نیروهای امنیتی کشور است . این سخنان بیانگر این حقیقت است که جامعه روشنفکری بیسواد که زرافشان نمایندگی بخشی از انرا بعهده دارد   عملا در خدمت تجزیه کشور و تشویق لمپن پرولتاریا برای جنگ مسلحانه است .
سوم ..درفشانیهای ایشان در مورد لزوم  سازماندهی این اراذل تحت عنوان نیروی "انقلابی"!!!  تنها زنجموره تبلیغاتیست چرا  که هم  مریم قجر و هم کومله و هم حدکا  تشکیلاتی بودن و تحت سازماندهی بودن  انها  را روزانه ده ها با تکرار و تکرار کرده در بوق میکنند ..
کلام اخر ...به باور من رسانه های ناتو و اتاق فکرهای  امپریالیسم بکمکـ همین شهرت پرستان توانستند  در مصادره هرانچه چپ از مشاهیر و شجاعان با ایمان و مبارزان  در طول تاریخ  داشته موفق شوند و سپس  زهر کشنده ای بر پیکر چپ ایران و بعضی کشورهای منطقه وارد کنند .
امروز رسانه های ناتو مانند بی بی سی و من و تو و اینتر نشنال ضمن مصادره و مال خود کردن افتخارات چپ همواره میزبان خیل این شهرت پرستان بظاهر انقلابی  هستند  که سر از پا نشناخته این دعوت ها را لبیک  گفته و در لباس چپ توانسته اند ردای مزدوری غرب را پنهان کنند .
 به جرات و با تاسف میتوان گفت امروز دیگر  نیروی تحت نام چپ در ایران وجود ندارد و معدود نیروهای صادق و با ایمان  باقیمانده نیز با زهر پاشیهای این مزدوران خود ارزان  فروخته  رو به افول دارند ...
اما به باور من  مرگ این چپنماها نه تنها زیانبار نیست بلکه ریزش نیروهای فاسد از بدنه جنبشهای حقیقی  فرودستان جهان ، جبر تاریخ است و سوسیالیسم که نتیجه قهری سقوط امپریالیسم  است نیروهای تازه و جوان و اگاه و با ایمان  نوینی را پرورش خواهد داد و  به جهان عدالتخواه با هر ارمان و عقیده هدیه خواهد کرد ..
امروز ایت الله خامنه ای  بعنوان رهبر انقلاب ایران ، تحت شعار "اسلام ناب" پرچمدار مبارزه ضد امپریالیستی در جهان است .
حمایت شجاعانه ایران از ونزوئلا با ارسال یازده کشتی عظیم مملو از بنزین برای خنثی کردن توطئه امپریالیسم علیه دولت انقلابی مادرو ، حمایت تام و تمام  از نیکاراگوئه ، و همکاری نزدیک با کوبا ،چین،روسیه و فلسطین و مبارزه علیه داعش و جنگیدن و کشته دادن برای رهایی مسیحیان و ایزدیها و کردهای "اقلیم بی چشم و رو" و حمایت از احزاب مترقی برزیل و.امریکای لاتین .و..و. ایران را در مرکز مبارزات ضد امپریالیستی جهان قرار داده ..
 
«انترناسیونالیسم واقعی یکی و فقط یکی است: تلاش فداکارانه برای گسترش جنبش انقلابی و پیکار انقلابی در کشور خویش و پشتیبانی از همین پیکار و از همین مشی در سراسر جهان»
لنین..
 
 درک و تبیین همین  راه بود که رفیق کیانوری در زیر شکنجه اصلاحطلبان و مرتجعین وابسته به غرب فریاد زد 
هرچه شکنجه ام کنید ، من از حمایت و پشتیبانی  از انقلاب اسلامی دست نخواهم کشید ..
 
اسلام ناب....
«اسلام ناب ، اسلامیست که پرچمدارانش فقرا و گرسنگان  روی زمینند .»
مولا علی ..
 
نعیم صفایی