پیوندهای اجتماعی

peikekhavarorg

مقالات پیک خاور

شعار زن زندگی آزادی
فمینیسم بورژوائی و پوپولیسم چپ
«درهیچ فرهنگی بجز فرهنگ سفید پوستان اروپا بدن زن اینچین مورد تاخت و تاز وحشیانه عرضه کالائی قرار نمیگرد» 
از سخنرانی خانم پت اوشین اولین قاضی بومی تبار استرالیا
 هشتک «زن زندگی آزادگی»  پس از درگذشت  مرحوم مهسا امینی ترند شد. این شعار بفاصله چند دقیقه پس از بازداشت امینی از مغز جریانات ناسیونالیستی شووینیستی کرد تراووش کرده و از آنجائیکه که همه نحله های ناسیونالیسم شووینیسم  وامدار تفکرات ارتجاعی هستند،  چنین نشخوار بورژوائی خودرا در کمپین جنون آمیز رسانه ای کارتلهای امپریالیستی بخوبی ماهیت مشکوک پروژه کشته سازی اغتشاشات اخیررا به سطح راند.
 نیازی به بررسی  «حمایتهای» دولتمردان و دولت زنان جنایتکار کشورهای امپریالیستی از شخص یایدن گرفته تا زنان شیطان صفتی چون هیلاری کلینتن قصاب لیبی و لیز تراس و مسئول اتحادیه اروپا تا معروفه های هالیوودی که برای شهرت و پول به هرکاری دست زده اند نیست.  طرفه آنکه این معلوم الحالان درین مواقع به بیماری فراموشی دچار میشوند و بیاد نمیآورند که تحریمهای ظالمانه آنان میلیونها زن نیازمند دارو در ایران  را به کام مرگ فرستاده است. 
دوروئی و ریاکاری امپریالیسم رسانه ای در مورد مرگ مهسا تعجب چپ واقعی غیر وطنی را بر نمی انگیزد.  جریانات شبه مارکسیست لنینیست ایرانی از اغتشاشات اخیر به وجد آمده و سر از پا نشناخته عربده « اینک قیام زحمتکشان»  کشیدند ... اما نیاز به نقد کوبنده  و بررسی ملامت گرایانه دارند.
لنین میگوید: 
«انقلابی‌گری خرده بورژوایی از برخی جهات به آنارشیسم می‌ماند یا چیزهایی از آن عاریت می‌گیرد و بالنتیجه در مورد هر آنچه که جنبه بنیادی و ماهوی دارد خلاف شرایط و مقتضیات مبارزه مستمر طبقاتی پرولتری عمل می‌کند. ..این سویه تمایلات خیلی زود به انقلابی‌گری افراطی دچار می‌شود، ولی توانایی آن را ندارد که بردباری، تشکل، انضباط و ایستادگی از خود نشان دهد. Lenin
نااستواری این انقلابی‌گری، سترونی آن، خاصیت تبدیل سریع آن به اطاعت و تسلیم، بی‌عملی، پنداربافی و حتی شیفتگی دیوانه‌وارش به این یا آن جریان بورژوایی از خصیصه های بارز این انقلابیگری خرده بورژواییست»،.   
 از ناآگاهی صرف یا وابستگی به اتاقهای فکری دست راستی یا محافل کلاب هاوس فراهم شده بوسیله  جورج سوروس و شرکا،  در هر شکل جریانات شبه کمونیست اپورتونیستی و ریویزیونیستی ایرانی پدیده ای را رقم زده اند که میتوان به آن «پوپولیسم شبه چپ» نامید. پدیده ای که  که البته از خصائل خرده بورژوائیشان نشات گرفته و بخوبی خودرا در پذیرفتن شعار زن ...به مثابه شعاری انقلابی  به نمایش میگذارد.
  شعار «زن زندگی آزادی» که شعاریست بقایت بورژوائی و ارتجائی حضرات را  آنچنان ذوق زده میکند که بکلی فراموش میکنند که مفهوم ستم جنسی بر زنان برای مارکسیستها لنینیستها  تعریفی طبقاتی را داراست. «زن» و یا «آزادی» مفهومی بی شکل و انتزاعی نیست. 
خواسته های زنان شالیکار گیلانی که  در عین ۱۲ ساعت کار طاقت فرسا بدون چادر و چارقد هرگز  دیده نشده اند با علیامخدره گلشیفته فراهانی و همراهان او  متفاوت است،
 سلبریتی هایی که با عرضه بدن خود بعنوان کالائی سرمایه داری ساخته اند  و  به تداوم سیستم  اسارتبار  "زن کالائی" دامن زده اند  و «بدن خودرا» مورد تاخت و تاز وحشیانه جهان سینما قرار داده اند  تا به ویزای غرب برسند و شهرت و  ثروت بدست آورند. آیا چنین زنانی که به ستم مضاعف زنان زحمتکش ایران و جهان دامن میزنند شریک رزم زنان ما در امحائ ستم جنسی هستند؟؟؟ 
برای این گروه «زن» زن است، خانم مادلن آلبرایت جلاد کودکان عراق و یا هیلاری کلینتون قصاب لیبی مساوی است با زن نساج کارخانه های پارچه بافی. 
روشنفکر چپ تهرانی هرگز دغدغه زنان عشایر عرب خوزستان، بلوچستان، هرمزگان، و شهرستانهای ایران را ندارد، آنها برای چپ تهرانی أصلا وجود خارجی ندارند
برای جهانی که شووینیستهای کرد و چپ های وطنی  در آن میزیند  مسائل و روایتها ساده سازی شده است . معلمان امپریالیستشان بدانها آموزش داده اند که به جای درگیر شدن با دنیای دردسرساز «واقعی» که مستلزم تشخیص، تحقیق و مطالعه و تحلیل  ودریافتن است  فقط نیاز به تشخیص دوگانگی صفر و یک  دارند: زن یا مرد، کرد و غیر کرد، آخوند و غیر آخوند،‌اسلامی و غیر اسلامی... ویا  نیاز دارد افراد و رویدادها را به روشی تک رنگ ببیند: قهرمان یا شرور. درست یا غلط؛ خوب یا بد. 
چنین روایت‌های ساده‌ای که در افسانه‌ها  یافت می‌شوند دوستان ما را به راحتی به پادوهائی ارزان برای ناتو، امپریالیسم رسانه ای و تینک تنکهای دست راستی جهانی مبدل میسازد 
        اما این واقعه و پیآمدهای آن بطرز غم انگیزی دوروئی، ریاکاری ، بی پرنسیبی، و دروغگوئی جریانات  شبه چپ ایرانی  را به سطح راند و برملا کرد . 
این جریانهای بظاهر چپ ولی ارمیده در اغوش غرب  ، براحتی  شووینیسم ارتجاعی جریانات کرد را پذیرفته  و نشان دادند که با این جریانات که  پیاده نظام ناتو وامپریالیسم هستند مشکلی ندارند، بلکه برای خود شیرینی و دم تکان دادن به آنها هیچ حد و مرزی  نمیشناسند.

نویداالسادات نبی پور