پیوندهای اجتماعی

peikekhavarorg

مقالات پیک خاور

، اغاز سقوط ازاد الیگارشها در غرب .
دشمن عمده امریکا ..روسیه یا چین 
نوام چامسکی ..
«چین دشمن اصلی امریکا 
نگاه کنیدبه چین، چین واشنگتن را به وحشت انداخته است. چرا؟ چون پکن می خواهد به ما حمله کند؟ نه. چین یک خطر نظامی نیست. افزایش تسلیحات در چین در پاسخ به نظامی گری جورج بوش بود. که البته یک افزایش شدید نیست. در عمل چین هیچ قدرت نابودکننده ای برای غرب ندارد. نه. چین یک خطر است چون به امریکای لاتین و عربستان و ایران و سایر کشورها رفته است. این است که واشنگتن را دیوانه کرده است.»
اگر گفته لنین را بپذیریم که میگوید امپریالیسم اغاز زوال امپراتوری سرمایه داریست ، لذا تکامل پروسه این سقوط را میتوان بدوبخش "اغازین" تحت واژه لیبرالیسم و  "فرجامی" تحت عنوان نئولیبرالیسم تقسیم کرد ..
در دوران لیبرالیسم  توان تحمل الیگارشها  بر نسشتن در کنار رقبا هنوز به نقطه جوش نرسیده بود و گهگاه تراستها و کارتلها با نشست هایی بظاهر دیپلماتیک و تحت عنوان ادغام یا مشارکت یکدیگر را بدرون خود میبلعیدند و ضمن قدرتمند شدن سنگین تر شده فضای کمتری برای تحرک می یافتند ..
همزمان در جغرافیایی دیگر اقتصادهای  جدیدی ارام و بیصدا  در حال شکلگیری بود 
اما  نهایت صبر الیگارکها  به نقطه جوش رسید و اجبارا نظام امپریالیستی ناچار تمامی قواعد بازی را لغو کرد و شعار 
«برنده ان است که قدرت و ثروت بیشتری دارد»
 را سرلوحه نظم نوین امپریالیسم  نمود .
اینگونه بود که رقابتی بشدت نفسگیر در غارت و چپاول اغاز شد ..b3d5e1a9-3cdb-421d-a54b-8fff8135b437
«اسناد ایالات متحده ، نشان میدهد ،نخستین مرکزی که مورد دستبرد الیگارشی امریکایی قرار گرفت ذخایر مالی  خود ایالات متحده بود .»
طرح امپریالیستی زدن برجهای تجارت جهانی که بدست بخشی از الیگارشی امریکا رقم خورد توانست  به کمک یک متحد کوچک بنام "القاعده" بودجه ای بیش از هجده  تریلیون دلار(کارشناسان تا ۲۵ تریلیون را تخمین میزنند)را برای حمله به افغانستان ، لیبی، سوریه، عراق، ایران ، را در سنا و کنگره مصوب کرده ، از ایالات متحده خارج کند و بدینصورت  این رقم کلان از ثروت مالیات دهندگان  امریکا را از نظارت بر هزینه توسط اف بی ای خارج کند ..
از این دلارها حتی یک سنت به امریکا باز نگشت ..
از دیگر سو ..چپاول و غارت  داخلی توسط بانکها با افزایش نرخ مسکن ، نه تنها اثری از طبقه متوسط یعنی موتور و نیروی محرکه اصلی  مصرف در  جامعه امریکایی باقی نگذاشت  بلکه این گروه که مالیات دهنده بودند  عملا به صدقه بگیران تبدیل شده و نیازمند خدمات دولتی شدند و هر روز بر تعدادشان افزوده شده
امروز با امدن بایدن و خزانه خالی و بدهی بیش از سی و پنج  تریلیون دلاری دولت و سقوط درامدهای مالیاتی ، روز بروز بر بحرانهای تاریخی امپریالیسم در داخل و جهان افزوده میشود ،
امروز  این اتحادیه تحت نام ایالات متحده بسرعت بسمت فروپاشی ناشی از تجزیه و به نفع ایالتهای ثروتمند  در حال حرکت است .
سالهاست که بخش بزرگی از الیگارشی کلان  مالی بانکی صنعتی امریکا بجای حل بحران و بدلیل  ماهیت ذاتی سرمایه داری ، بدنبال نقطه ای امن برای سرمایه گذاری بوده  و "چین" این خلاء بزرگ را پر کرده و میدانی بزرگ ولی مطمئن برای جذب سرمایه های امریکایی شده ..
اینگونه است که "بازندگان" این غارت بناچار بجان یکدیگر افتاده از یکسو به دریدن  یکدیگر روی اورده   و از سوی دیگر با تهدید به اغاز جنگ عملا جهان را با جنگی گسترده و نا خواسته تهدید میکنند ..
اخطارهای چین در مورد احتمال اغاز جنگی بزرگ و  جهانی میتواند تقسیم بندی  جدیدی را در جهان شکل دهد که در هر شکلش قطعا بزیان اروپا و ایالات باقیمانده امریکا خواهد شد و این تغییر با احتمال بسیار زیاد   تا فروپاشی کامل اتحادیه اروپا هم پیش خواهد رفت  ..
من همچنان بر این باورم که امپریالیسم امریکا بعنوان یک ابر قدرت مالی الیگارشیک  که قطعا  نیازمند بازار بزرگ جهانیست یک دشمن بزرگ دارد و ان  دشمن بزرگ و نخست  ، نه روسیه بلکه چین است ..
منطقه خاور میانه نیز  اولویت دوم امریکاست که انهم در همین رابطه تعریف میشود و بدلیل نفت مورد نیاز کشورهای خاور دور  دارای اهمیت شده است و امپریالیسم تلاش میکند با در اختیار گرفتن مدیریت نفت خاور میانه ، کشورهای خاور دور بخصوص چین  را مدیریت کند .
تاریخ نشانداده که همواره این خاور دور و بخصوص چین  است که عمده مشکل امریکاست ..
معضل بزرگ امپریالیسم امریکا در برخورد با چین از یکسو حضور سرمایه های کلان امریکایی در چین است و از سوی دیگر  ناتوانی امپریالیسم در رقابت با دولت قدرتمند چین  در داشتن هژمونی بر انبوه  کارگر فرمانبردار  و انبوه و  ارزان در کشوری پهناور است .میلیونها کارگر مطیع که در مقابل پایبن اوردن تعمدی نرخ یوان توسط حکومت مرکزی، کمترین اعتراضی ندارند ..
جنگ ویتنام ...جنگ کره...بمباران اتمی ژاپن ..af89851f-3e9b-4cee-960e-d1addaaca0a8
نشاندهنده اهمیت خاور دور برای امریکاست و این در حالیست که به جرات میتوان گفت برای امریکا ،اروپا کمترین ارزش را دارد و همواره در تنازعات خونین اروپا ، امریکا در حاشیه قرار داشته و اجازه داده  اروپاییان برای تضعیف موجودیت خود  یکدیگر را بدرند ..عدم حضور جدی امریکا در اوکراین نیز ریشه در همین نگاه دارد ..
روز شمار  مستمر حمله روسیه به اوکراین  توسط امریکا و همزمان مصاحبه مداوم دبیر کل ناتو در بیان عدم مداخله ناتو (بخوان امریکا)‌در این مناقشه  بیانگر بی اعتنایی امریکا به ماجرای اوکراین است .
 تحریمهای این روزهای امریکا بیش از روسیه اروپای غربی را بزانو دراورده و این تعمد در تضعیف مضاعف اروپا توسط امریکا است .
اتحاد جدید امریکا، استرالیا،کانادا،بریتانیاو نیوزیلاند(یوکاسا) ( توافق یوکِی‌یواِس‌اِی)     در حقیقت بیانیه پایان ناتو از جانب امریکاست 
کودکانه است اگر گمان کنیم معاهده ای که در ۱۹۴۱بصورت پنهانی بین امریکا و بریتانیا بعنوان نماینده اروپا  امضا شد و در ۱۹۴۶رسمیت یافت،با توجه به نبود اتحاد جماهیر شوروی و تغییرات بسیار مهم جهانی ، بعد از نزدیک به هشتاد سال هنوز قابل استفاده باشد .
کافیست نگاهی به روابط متفاوت امریکا با متحدان  خاور دور ان و هژمونی پر قدرت  امریکا بر ژاپن و کره جنوبی و امار کشته های سربازان امریکایی در خاور دور و مقایسه ان در تنازعات اروپا داشته باشیم ..
نعیم صفایی