WIDE bannerflags5 copy

 

 

Peikekhavar mobile

5 Comments

مصاحبه حجت الاسلام نامخواه سردبیر نامه جمهور
برگرفته از وبگاه طبقه سه
http://tabagheh3.ir/post/619

پیک خاور: .. من درد مشترکم مرا فریاد کن..

متن زیر بحثی درباره عدالت اجتماعی و آسیب‌های اجتماعی است که تیرماه سال گذشته (1402) در گفت‌وگو با یکی از روزنامه‌ها ارائه شد ولی به دلایلی از جانب آن روزنامه انتشار نیافت.

چرا موارد متعددی از بزه و آسیب اجتماعی نظیر گروگانگیری، سرقت و خودکشی افزایش پیدا کرده است؟

یکی از مهم‌ترین تبیین‌هایی که از افزایش معنادار کجروی و بزه در جوامع می‌توانیم داشته باشیم، آسیب‌دیدن همبستگی اجتماعی است. در واقع اگر کجروی به طرز «معنا»داری افزایش پیدا کند، این معنا را می‌توانیم با کاهش همبستگی توضیح بدهیم. همبستگی از یک‌سو به جوامع امکان هم‌اندیشی و همیاری می‌دهد؛ امکان و نیروی حل مسائل می‌دهد و از سویی دیگر به سان نظمی نامرئی مانع از ارتکاب کجروی‌ها و وقوع آسیب‌های اجتماعی می‌شود. در جوامعی که هم‌بستگی اجتماعی آسیب ببیند و کاهش پیدا کند، ارتکاب بزه و کجروی افزایش پیدا می‌کند.

مهم‌ترین یا یکی از مهمترین مسئله‌هایی که به هم‌بستگی اجتماعی آسیب می‌زند، نابرابری اجتماعی است. در تعابیر دینی ما هم آمده که جعل الله العدل تنسیقا للقلوب. عدالت در جامعه باعث و برانگیزاننده همبستگی است و کاهش عدل، از تنسیق قلوب می‌کاهد. قلب‌های جامعه را چند پاره می‌کند و قلوب دور افتاده دچار گرگ می‌شوند.

از طرف دیگر می‌دانیم طبق الگوی که ایده و رهبر انقلاب برای ارزیابی عدالت در اخیتار ما قرار می‌دهد، ما در وضعیت کنونی دچار عقب‌ماندگی در عدالت هستیم. بنابراین کاملا طبیعی است که در این شرایط و با گسترش ناعدالتی و فقر، همبستگی اجتماعی آسیب ببیند و کجروی و بزه افزایش پیدا کند. هم‌چنان که تحقیقات مختلفی نشان می‌دهد طی ده سال اخیر با افزایش نابرابری در جامعه ما، جرم، خودکشی و سرقت افزایش پیدا کرده است.

نظام ارزشی در این میان چه نقشی دارد؟ آیا بخشی از این وضعیت معلول بی‌ارزش شدن ارزش‌ها در جامعه است؟

یکی از مهم‌ترین کارکردهای نظام ارزشی و هنجاری در جوامع، ایجاد نوعی از تور کنترل درونی و بیرونی است اما قدرت نظام ارزشی نیز ارتباط زیادی با مسئله عدالت دارد. در واقع آن‌چنان که نگاه حکمی و شیعی تشریح می‌کند، عدالت تنها ارزش مطلق در نظام ارزشی ماست. دیگر ارزش‌ها غیرمطلق و نسبی هستند و به وسیله عدالت پشتیبانی می‌شوند. عقب‌ماندگی در عدالت این پشتیبانی را تضعیف می‌کند. نظام ارزشی به جامعه امکان می‌دهد که روی کنترل درونی و خودنگهداری آحاد جامعه حساب کند و با تضعیف آن، این کنترل درونی نیز کاهش پیدا می‌کند.

نقش رسانه در زمینه بازتاب اجتماعی موارد کجروی چیست؟

شهید آوینی در روایتی که درباره ساخت روایت فتح دارد توضیح می‌دهد که صداوسیما و در تبلیغات رسمی جنگ یک اشتباه راهبردی را مرتکب می‌شود و واقعیت کمبود نیرو را نمی‌گوید. از آن دوره تا کنون راهبرد رسانه‌های رسمی این است که در برابر هایپر رئالیتی منفی بیرونی، یک جور فرواواقعیت انقلابی تولید ‌کند و آوینی به ما توضیح می‌دهد چطور این فرایند به ضد خودش تبدیل می‌شود و «حربه صداقت» را از دست رسانه‌های نظام می‌گیرد. از آن‌جا که این روایت غیرصادقانه به ظاهر انقلابی است، یعنی با خواست لحظه نظام سیاسی هم‌راستا است، کار لحظه را راه می‌اندازد. در آن تجربه‌نگاری از روایت فتح، شهید آوینی هشدار می‌دهد که این داروی لحظه‌ای، نوعی تخدیر است و در ادامه چون متکی بر واقعیت نیست، ضرر آن بیشتر از سود آن است. می‌دانیم که روایت انسانی عرفانی شهید آوینی از جنگ با روایت تبلیغاتی رایج از آن متفاوت بوده است. نمی‌توانم بگویم ایده روایت و مستندهای آوینی یکسره در نقد این رویکرد است اما حتما از سر ناهمراهی با این رویکرد است و در در روایتی که از ساخت روایت فتح دارد، این رویکرد را به شکلی صریح و رادیکال می‌کند.

مسئله این جاست که همان خطای رسانه در تبلیغات جنگِ وقت را امروز به رویکرد کلی تبلیغات و رسانه‌های رسمی تبدیل شده است. بهانه البته جنگ است و چه بسا این کار را به اسم روایت و حتی آوینی و جهاد تبیین انجام می‌دهند. آدم‌ها البته عوض شده‌اند. آدم‌هایی که آن زمان ستاد جنگ و صداوسیما را اداره می‌کردند امروز دیدگاه‌های دیگری دارند، اما وارثان امروزین آن نگاه‌ها خطای معرفت‌شناختی را ادامه می‌دهند.

یک مثال بزنم بیست سال قبل مرگ هاجر نویدی در روستایی در دهدشت، جامعه که نه ولی به هر حال وجدان‌هایی را تکان ‌داد. این روزها لابد شنیده‌ایم خبر مادری را که احتمالاً سرپرست خانوار بوده و در شهرستان درود به خاطر فقر و ناتوانی در پرداخت اجاره بهای مسکن، آن هم مسکنی که قاعدتا باید در حاشیه شهر باشد، خبر دقیق ندارم؛ خودش داروی سمی می‌خورد، به سه فرزندش هم چنین دارویی می‌دهد. سه فرزند کشته می‌شوند و خودش هم در کماست.

آیا این خبر در حد هاجر نویدی طنین دارد؟ آیا اگر دیروز هاجر نویدی تیتر یکی دو روزنامه می‌شد، امروز هم این مسئله به همان اندازه جامعه را و رسانه را تکان می‌دهد. طبعا نه. چرا؟ چون می‌گویند ما در یک جنگ‌شناختی هستیم که دشمن می‌خواهد اخبار منفی را برجسته کند و ما را ناامید کنند و ما باید خبر خوب بگوییم. امروز همان کسانی که در آن زمان هاجر نویدی را تیتر می‌کردند، بی‌تفاوت از کنار ماجرای درود می‌گذرند در صورتی که در یک جامعه عادی این خبر باید بنیان‌های آن جامعه را تکان بدهد. رسانه باید سراسیمه و می‌مهابا ولی عمیق و دقیق بپرسد در برنامه‌های ساختاری مثل برنامه توسعه پنج ساله ششم، زنان خودسرپرست چه جایگاهی داشتند؟ آن ایده‌ها و تکالیف مصوب و قانونی چقدر محقق شد؟ چقدر از عدم تحقق مربوط به عدم وجود منابع بود و چقدر مربوط به توزیع نابرابر منابع عمومی؟ چقدر مربوط به دولت سابق بود و چقدر مبوط به دولت کنونی؟ چه تمهیداتی برای این موضوع در برنامه هفتم دیده شده؟ اصلا مسئله مسکن چطور است؟ چقدر تورم داشته؟ مستأجران چه باید بکنند و مانند این. سوال بپرسیده شود، تا پاسخ خلق شود.

عقل خطابی و تبلیغاتی اما به همه چیز خطابی و جدلی پاسخ می‌دهد. گمان می‌کند مخاطب و جامعه، نیروهای تحت امر او هستند که بشود به آن‌ها گفت اخبار را از طرق رسمی بدست بیاورید و تحلیل‌‌ها را در بولتن‌ها و پلتفرم‌های ابلاغی دنبال کنید. ما باید از شر این عقل خطابی رها شویم تا بتوانیم به خودمان و به مسئله‌هامان فکر کنیم.

رسانه‌های ما و حتی صداوسیما و تریبون‌های رسمی مثل نماز جمعه و غیره، کم و بیش از گرانی، تورم و بحران معیشت می‌گویند، آیا منظور این است که شیوه گفتن‌شان صریح و کافی نیست؟

مسئله عادت ما به ندیدن مسئله‌ها از منظر عدالت است. قبول دارم که رسانه‌ها و خطبه‌ها هم از معیشت و گرانی می‌گویند اما میان گفتن برای دگرگونی وضعیت و گفتن برای گفتن و از سر باز کردن تفاوت زیادی وجود دارد و جامعه این را متوجه می‌شود. مسئله تورم تنها معیشت نیست. مسئله عدالت است. مسئله این است که برای عموم جامعه که درآمد و پس‌اندازشان ریالی است، تورم مصیبت است اما برای طبقاتی که دارایی‌شان مستغلات و ارز و مانند این است، تورم اتفاقا نعمت است. برای انبوهی از شرکت‌ها، هولدینگ‌ها و کارتل‌های اقتصادی این‌ها فرصت اقتصادی است.

هامن طور که می‌دانیم در نیم دهه اخیر قیمت مسکن حدود 1000 درصد رشد داشته است. هیچ خبری برای نهاد خانواده در یک جامعه بدتر از این نیست اما ما می‌دانیم که این خبر برای مالکان چیزهایی غیر از ریال، برای سرمایه‌داری مستغلاتی، برای آنان که طلا و ارز پس‌انداز می‌کنند، چقدر خوشحال کننده است. آیا رسانه‌ها از این منفعت و از نیروهای حافظ آن، که به طور طبیعی اجازه و امکان دگرگونی شرایط تورمی را نمی‌دهند هم می‌گوید؟ از این می‌گوید که تورم چگونه مسائل اجتماعی ما را شکل داده و چگونه افکار و فرهنگ ما را دگرگون و منحط کرده است؟ از مادر درودی که به خاطر فقر اقدام به کشتن خود و سه فرزندش می‌کند هم می‌گویند؟ این بی‌عدالتی رسانه‌ای نیست که روایت مسئله‌های مادر درودی خلاف امنیت باشد و هجو فلان سلبریتی انقلابی‌گری رسانه‌ای باشد؟ آیا مسئولیت رسانه ملی فقط کمپین صاحب‌خانه خوب است؟ مسئله این جاست که توانسته‌اند درکی از خبر خوب بسازند، توانسته‌اند تفسیری منحط از جهاد تبیین ارائه بدهند که در آن رسانه مستقیم و غیرمستقیم، منافع منتفعان شرایط تورمی و نابرابر را پوشش می‌دهد و به اسم انقلابی‌گری و دفاع از انقلاب جهش فقر را نادیده می‌گیرد. این وضعیت و موضع در بازنمایی مسائل اجتماعی که مخصوص نگرش رسانه‌ای ما نیست و در حوزه عمومی یک دانش و نگرش اجتماعی عقیم، نامسئله‌گرا و کلی‌گو را بازتولید کرده، از خودِ وجود عقب‌ماندگی در عدالت و از خودِ مسائل اجتماعی خطرناک‌تر است.

Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.
  • This commment is unpublished.
    ahmad mazarei · 2 months ago
    خانم نویدی شما برحسب خ مشی سایتتان هرکدام مناسب دید منتشر کنید. ممنون
  • This commment is unpublished.
    ahmad mazarei · 2 months ago

    January 18 at 8:01 AM ·
    Shared with Your friends
    Ahmad Mazarei
    December 14, 2024 ·
    Shared with Your friends
    سابقه ترور دانشمندان عرب و ایرانی به وسیله امریکا و صهیونیستهای اسرائیلی: احمد مزارعی/مجله هفته
    نباید ذره ای شک داشت که مرگ تدریجی خانم مریم میرزا خانی بوسیله سرویسهای اطلاعاتی غرب بویژه صهیونیستها انجام گرفته است، در اسرائیل مرکز بسیار بزرگ تحقیقاتی وجود دارد که انواع وسائل محرمانه برای کشتن شخصیتهای مهم کشورهای خاور میانه وغیره تهیه میکنند ، مرگ یاسر عرفات، مرگ جمال عبد الناصر، مرگ هوگو چاوز و یکی از رهبران شیلی را باید در این چهارچوب نگریست. حسنین هیکل بنیانگذار و پدر روزنامه نگاری در مصر، در مصاحبه ای اظهار داشت که عبد الناصر بوسیله سمی که در قهوه اش ریخته شد فوت نمود. وی اظهار داشت که این سم بتوسط صهیونیستها در اختیار انور سادات قرار داده شد و وی به این خیانت و جنایت دست زد. همسر سادات به این اتهام حسنین هیکل اعتراض نمود، اما حسنین هیکل سر سختانه از گفته خود دفاع و از وی خواست که به دادگاه برود تا معلوم شود حقیقت چه بوده است، اما همسر سادات خفقان گرفت…چندسال پیش دکتر شهریاری، مهندس مقدم پدر موشکی ایران و چند متخصص فیریک اتمی در ایران ترور شدند. نباید شک کرد که این جنایت توسط سازمان‌های جاسوسی کشورهای غربی و یا اسرائیل انجام گرفته است. این ترور ها همانند چند ترور دیگر دانشمندان ایرانی مشابه ترورهای مختلفی است که توسط سرویس‌های اطلاعاتی غربی و صهیونیستهای اسرائیلی در کشورهای عربی منطقه هم‌چون عراق، مصر، فلسطین و لبنان انجام گرفته است. ترورهای انجام گرفته در ایران و یا مشابه آن در کشورهای منطقه باید از طرف هر انسان آزادی‌خواهی محکوم شود. بدون شک دخالت بیگانگان در امور داخلی ما و به ویژه قتل دانشمندان این سرزمین خیانت و جنایت به تاریخ ميهن ما محسوب می‌گردد…امروز بسیاری از نیروهای «اپوزیسیون» ، می‌کوشند با جلب کمک‌های آمریکا، اسرائیل و کشورهای اروپايی با راه‌اندازی تلویزیون، رادیو، مطبوعات و سایت‌های رنگارنگ «آزادی» را برای ملت ما به ارمغان آورند،. به یاد بیاوریم که پیشگامان آزادی که در دوره شاه برای سرنگونی رژیم مبارزه می‌کردند، تنها بر نیروی خود تکیه داشتند. هیچ‌کدام از آن‌ها به خیانت و خفت و خواری نوکری بیگانگان تن درندارند.
    سابقه ترور دانشمندان عرب و ایرانی به وسیله امریکا و صهیونیستهای اسرائیلی
    نوشته: احمد مزارعی/مجله هفته
    به یاد دانشمند پر افتخار و عزیز وطنمان مریم میرزا خانی
    نباید ذره ای شک داشت که مرگ تدریجی خانم مریم میرزا خانی بوسیله سرویسهای اطلاعاتی غرب بویژه صهیونیستها انجام گرفته است، در اسرائیل مرکز بسیار بزرگ تحقیقاتی وجود دارد که انواع وسائل محرمانه برای کشتن شخصیتهای مهم کشورهای خاور میانه وغیره تهیه میکنند ، مرگ یاسر عرفات، مرگ جمال عبد الناصر، مرگ هوگو چاوز و یکی از رهبران شیلی را باید در این چهارچوب نگریست. حسنین هیکل بنیانگذار و پدر روزنامه نگاری در مصر، در مصاحبه ای اظهار داشت که عبد الناصر بوسیله سمی که در قهوه اش ریخته شد فوت نمود. وی اظهار داشت که این سم بتوسط صهیونیستها در اختیار انور سادات قرار داده شد و وی به این خیانت و جنایت دست زد. همسر سادات به این اتهام حسنین هیکل اعتراض نمود، اما حسنین هیکل سر سختانه از گفته خود دفاع و از وی خواست که به دادگاه برود تا معلوم شود حقیقت چه بوده است، اما همسر سادات خفقان گرفت.
    همین کار را اسرائیلیها با یکی از رهبران حماس بنام شقاقی کردند ولی در آنزمان دولت اردن به فوریت اعتراض و تهدید به قطع رابطه با اسرائیل نمود و اسرائیلیها مجبور شدند پاد زهر سم یادشده را در اخییار دولت اردن قرارداده و بدین شکل شقاقی از مرگ نجات یافت، دولت اردن بدون شک مزدور آمریکا و ارتجاع عرب است ولی افکار عمومی در اردن اجازه نداد این جنایت موساد عملی شود.
    چندسال پیش دکتر شهریاری، مهندس مقدم پدر موشکی ایران و چند متخصص فیریک اتمی در ایران ترور شدند. نباید شک کرد که این جنایت توسط سازمان‌های جاسوسی کشورهای غربی و یا اسرائیل انجام گرفته است. این ترور ها همانند چند ترور دیگر دانشمندان ایرانی مشابه ترورهای مختلفی است که توسط سرویس‌های اطلاعاتی غربی و صهیونیستهای اسرائیلی در کشورهای عربی منطقه هم‌چون عراق، مصر، فلسطین و لبنان انجام گرفته است. ترورهای انجام گرفته در ایران و یا مشابه آن در کشورهای منطقه باید از طرف هر انسان آزادی‌خواهی محکوم شود. بدون شک دخالت بیگانگان در امور داخلی ما و به ویژه قتل دانشمندان این سرزمین خیانت و جنایت به تاریخ ميهن ما محسوب می‌گردد.
    در موردقتل دانشمندان عراقی�در تاریخ ۱۴/۶/۲۰۰۵، گزارش مستندی در سایت الجزیره با این عنوان انتشار یافت: «این است حال و روز دانشمندان عراقی پس از کشتار آن‌ها توسط گروه‌های ترور اسرائیل». در مقدمه این گزارش چنین آمده است: «وزارت خارجه آمریکا گزارشی را در مورد قتل ۵۲۰ دانشمند و ۲۰۰، استاد دانشگاه و آکادمیسین عراقی که به وسیله گروه‌های ترور اسرائیلی به قتل رسیده اند، به اطلاع ريیس‌جمهور رسانیده است.»
    براساس این گزارش دولت آمریکا هنگامی تصمیم به قتل این دانشمندان گرفت که آنان حاضر نشدند کشور خود را ترک کرده و به آمریکا بروند. دولت آمریکا تصفیه فیزیکی اینان را به عهده دولت اسرائیل واگذارد. دولت آمریکا نام و مشخصات این دانشمندان را به وسیله بازرسان سازمان ملل که در جست‌وجوی اسلحه کشتار جمعی زیر نظر هانس بلیکس کار می‌کردند، جمع‌آوری کرده بود.۱ کشتار دانشمندان عراقی هم‌اکنون نیز ادامه دارد. هنگامی که قتل و کشتار این دانشمندان به طور گسترده‌ای ادامه یافت، مجموعه‌ای از آکادیمیسین‌های بین‌المللی بر آن شدند تا با تشکیل کنفرانسی در مادرید، برای توقف این جنایت هولناک در عراق چاره‌ای بیندیشند. این کنفرانس در تاریخ ۲۳ و ۲۴ آوریل ۲۰۰۶ برگزار شد.
    یک دانشمند عراقی به نام دکتر اسماعیل خلیلی که از مسؤولان برگزاری کنفرانس بود، گزارش جامعی در مورد وضعیت دانشمندان عراقی به حاضران ارايه داد که در زیر آن را ملاحظه می‌کنيد:
    • ترورها در دانشگاه‌های عراق به ترتیب از شمال به سوی جنوب کشور.�• دانشگاه‌هايی که بیش‌ترین ترور در آن‌ها انجام گرفته است: بغداد، بصره، مستصریه، موصل، انبار، تکریت.�• ترورها به ترتیب در دانشگاه‌های فوق سیر نزولی داشته، بیش‌ترین ترورها در دانشگاه بغداد و کم‌ترین در تکریت.�• دانشگاه‌هايی که تعداد ترورها در آن تقریباً مساوی بوده است: نهرین، دیالی، بابل، قادسیه و دانشگاه اسلامی.�• دانشگاه‌هايی که ترورها در آن کاملاً مساوی بوده است: دانشگاه تکنولوژی و دانشگاه کوفه.�• قابل توجه: دانشگاه‌هايی که با رنگ آبی مشخص شده اند، در شهر بغداد قرار دارند.�• از مجموع ۷۳۰، آکادیمسین و پزشکی که مورد هجوم قرار گرفته اند ۷۴% به قتل رسیده و ۲۴% نجات یافته اند، جنسیت آنان ۹۵% مذکر و ۵% مؤنث بوده اند. �• تخصص کسانی که ترور شده اند: علوم ۳۱%، پزشکی ۲۳%، انسانی ۲۱%، نامعلوم ۱۳%، علوم اجتماعی ۱۲%.�• متخصصان ترور شده در امور انسانی: زبان ۲۳%، قانون ۲۰%، تاریخ و دین ۱۶%، ادبیات ۱۱%، هنر ۹% و فلسفه ۵%.�• دانشمندان علوم اجتماعی و نوع تخصص: آموزشی ۴۸% امور ورزشی و تربیت بدنی ۱۹%، سیاست ۱۱%، اقتصاد و دارايی ۱۱%، تخصص‌های دیگر ۱۱%.�• در زمینه‌های علمی بر حسب تخصص: مهندسی ۲۳%، کشاورزی ۱۴%، شیمی ۱۰%، زیست‌شناسی ۷%، جفرافیا و زمین‌شناسی ۷%، علوم متفرقه دیگر ۹%.�• آکادیمسین‌ها برحسب موقعیت دانشگاهی که داشته اند، استاد و استادیار ۵۹%، موقعیت‌های مهم دیگر ۱۲%، ريیس دانشکده و معاون ۱۱%، رؤُسای بخش ۶%، سخنرانان و مدرسان دانشگاهی ۶%، دانشجویان و مشاوران ۵%.�• اماکنی که ترور در آنجا انجام گرفته است: صحن دانشگاه و کلاس‌ها ۸۰%، بخش‌های بهداشتی، ۹%، خدمات شهری ۷%، مراکز آموزشی متفرقه ۳%، متفرقه ۱%.�• تهاجماتی که به قتل منجر نگشته است: دستگیری ۳۳%، ترور ناموفق ۲۳%، ربوده شده‌ها ۱۶%، تهدید به قتل ۱۱%، متفرقه ۱۷%.�• مناطقی که ترورها در آنجا انجام گرفته و سیر نزولی منطقه‌ای: بغداد، شمال و جنوب کشور به طور مساوی بوده است، شهرهای مقدس، منطقه میانه کشور نامعلوم است.�• ترورها برحسب شهرها: بغداد ۵۷%، بصره ۱۴%، موصل ۱۱%، نجف ۶%، انبار ۵%، تکریت ۵%، حله، کربلا، کرکوک و دیالی هر کدام ۱%.�• مجموعه حوادثی که به طور سالانه به ثبت رسیده اند و اضافه شدن آن‌ها.
    نام و نشانی دانشمندان و محققان دیگری از کشورهای اسلامی که توسط سازمان‌های جاسوسی غرب۲ و اسرائیل به قتل رسیده يا مثله شده اند، مغزشان متلاشی شده، هواپیمایشان ساقط شده و خلاصه به طرق مختلف از میان برداشته شده اند تا خلق‌های ستم‌دیده منطقه موفق نشوند از بندگی و بردگی نجات پیدا کند، تا سیستم غارتگرانه ادامه یابد و …
    ۱- یحیی امینی المشد دانشمند فیزیک اتمی؛ که در سال ۱۹۵۶ از دانشگاه مسکو فارغ‌التحصیل می‌شود، چند سالی در دانشگاه‌های مصر تدریس می‌کند و سپس در استخدام دولت عراق برای کارهای تحقیقی درمی‌آید، در سال ۱۹۸۰ طی مسافرتی تحقیقی که به پاریس داشت در یکی از اتاق‌های هتل «میریدیان» مغزش متلاشی می‌شود. مطبوعات پاریس در آن زمان می‌نویسد که یک سازمان تندرو یهودی در هم‌دستی با بعضی از افراد دولتی به این جنایت دست زده، در نهایت پرونده تحت عنوان نامعلوم بسته می‌شود. سال ۲۰۰۰ کتابی از یک مأمور موساد در اسرائیل انتشار می‌یابد، که در آن طریقه قتل دکتر یحیی شرح داده شده، ابتدا به وی پیشنهاد پرداخت مبلغ هنگفتی می‌کنند که در پاریس بماند و به عراق بازنگردد، وی نمی‌پذیرد و در نتیجه به شیوه وحشیانه‌ای به قتل می‌رسد.
    ۲- خانم دکتر سمیره لطفی فیزیکدان؛ یکی از شاگردان استاد معروف مصری به نام علی مصطفی، در روز ۱۵ اوت ۱۹۵۲ در آمریکا در تصادف کشته می‌شود. قاتل، يا راننده ناشناس اعلام می‌شود.
    ۳- سمیر نجیب، دکتر فیزیک اتمی مصری؛ دولت آمریکا به وی پیشنهاد می‌کند تا در برابر مبلغ هنگفتی و گرفتن شناسنامه آمریکايی به مصر بازنگردد. وی نمی‌پذیزد و سپس در یک تصادف کشته می‌شود. راننده ناشناس و قتل مجهول به ثبت می‌رسد.
    ۴- خانم عبیر احمد عباس پزشک متخصص از دانشگاه رنه دکارت؛ در سال ۱۹۸۸ در دو بیمارستان اوتیل ریو و جورج پمپیدو به کار مشغول می‌شود. باور داشتند که بسیار مورد حسادت اطرافیانش قرار دارد و توسط افراد ناشناس، در آپارتمانش به قتل می‌رسد.
    ۵- دکتر نیل قلینی استاد فیزیک اتمی؛ در تاریخ ۱۶ ژانویه ۱۹۵۰در آمریکا مفقود می‌گردد و تاکنون هیچ اثری از وی به دست نيامده است.
    ۶- دکتر نبیل احمد فلیفل فلسطینی استاد فیزیک اتمی؛ در سن ۳۰ سالگی جسدش در منطقه «بیت عور» در فلسطین کشف می‌شود.
    ۷- علامه بزرگ مصری دکتر علی مصطفی مشرفه؛ معاون علمی اينیشتین که بسیار مورد اعتماد وی بوده است. وی در اطاق خود مسموم و جسدش متلاشی می‌گردد، اينیشتین در مورد وی می‌گوید: مرگ وی خسارتی برای جهانیان است، فکر نمی‌کنم او فوت شده باشد، او در خلال مطالعات و تحقیقاتش زنده است.
    ۸- روزنامه الاهرام چاپ قاهره: مائیر داغان، ريیس سازمان موساد، مسؤول قتل و کشتار دانشمندان مصری، ایرانی و فلسطینی است. او قاتل مسعود علی محمدی دانشمند ایرانی است. مطبوعات اسرائیل قتل علی محمدی را به موساد نسبت دادند.
    ۹- تلویزیون دولتی اسرائیل در یک مراسم ویژه: مائیر داغان را به عنوان مرد سال ۲۰۰۹، انتخاب نمود، گوینده تلویزیون وی را مرد چاقو به دهان لقب داد و شخصی که با چاقوی ژاپنی خود سر فلسطین‌ها را گوش تا گوش می‌بریده است. حضار با شنیدن این صفت‌های مائير داغان با شور و احساسات فراوان برایش کف زدند.
    ۱۰- دکتر جمال حمران تاریخدان مصری؛ که کتابی به نام «انترویولوجی یهودیان» تألیف کرده بود، در آپارتمانش در آمریکا به آتش کشیده شد. قاتل یا قاتلان ناشناس نامیده شدند.
    ۱۱- خانم دکتر سلوی جیب، مصر؛ کتابی با عنوان: «دخالت صهیونیسم در آفریقا» تألیف نمود که از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اوضاع آفریقا را بررسی کرده بود، وی نیز در آپارتمانش به طور نامعلومی به قتل رسید، قاتل یا قاتلان مجهول ماندند.
    ۱۲- دکتر سید سعید بدیر دانشمند مهندس موشک در آمریکا؛ دولت آمریکا به وی پیشنهاد حقوق زیاد و دادن شناسنامه آمریکايی می‌کند و او نمی‌پذیرد. هنگامی که به مصر بازمی‌گردد، پس از چندی در آپارتمان شخصی به وسیله ضربات چاقو شریانش قطع می‌شود، قتل نامعلوم به ثبت می‌رسد.
    ۱۳- دکتر رمال حسن رمال دانشمند علوم و تکنولوژی؛ در فرانسه فارغ‌التحصیل می‌شود، مجله لوبوان به وی لقب افتخار فرانسه اعطا می‌کند. وی جزو ۷ دانشمند مهم از مجموع دانشمندان فرانسه معرفی می‌شود. وی نیز در لابراتور محل کارش با کارد کشته می‌شود، تا قاتل یا قاتلان مجهول معرفی شوند.
    ۱۴- دکتر حسن کام معروف به ادیسون عرب؛ در نیویورک به وسیله تصادف کشته می‌شود. قاتل مجهول!
    .�۱۵- خانم دکتر سایه عبدالرحیم دانشمند بزرگ لبنانی، جسدش در منطقه‌ای دورافتاده در آمریکا کشف می‌شود، خانواداش در لبنان از طریق CNN متوجه جسد دخترشان می‌شوند، قاتل نامعلوم، و این رشته سر دراز دارد.� �اطلاعات فوق از سایت اینترنتی fiqhforum.com گرفته شده است.
    و اما قسمتی از گزارشی در مورد «اهداف استراتژیکی آمریکا از حمله به عراق که توسط یکی از استادان دانشگاه تور فرانسه نوشته شده در پايین آورده می‌شود: تا باز هم سیاست ترور دانشمندان به قصد تحمیل جهل و فقر و عقب‌ماندگی توسط آمریکا و اسرائیل واضح‌تر گردد، همان کاری که امروز با دانشمندان ایرانی می‌کنند.
    هدف علمی و فرهنگی: �تأيید و اصل عقب ماندگی از راه ترور دانشمندان عراقی و تحکیم فرهنگ شکست جبن و اختناق به نظر می‌رسد که آمریکا نمی‌خواهد آنچه را که در ژاپن و آلمان بعد از جنگ دوم جهانی پیش آمد در عراق به وقوع بپیوند. آمریکا در این دو کشور کوشید با ساختن پایگاه متعدد نظامی موقعیت سیاسی خود را مستحکم نماید. اما ملت‌های این دو کشور توانستند با استفاده و حمایت از دانشمندان خود به گسترش علم و دانش و تکنولوژی در کشور کمک کنند و همان طور که همگان شاهد بودند این دو کشور توانستند در مدت کوتاهی در زمینه رشد و صنایع و علوم به پیشرفت‌های مهمی دست یافته و موقعیت خود را در جهان مستحکم نمایند. دولت آمریکا قبل از شروع جنگ و در مرحله‌ای که گرو‌ههای تجسسی برای یافتن اسلحه کشتار دسته‌جمعی به عراق می‌فرستاد، به طور خاص با دانشمندان عراقی به مصاحبه می‌پرداخت و در مورد جزيیات زندگی آنان پرونده‌سازی می‌نمود و در مواردی به آنان وعده و وعیدهای فراوان می‌داد و همگان به یاد دارند که در مرحله‌ای دولت آمریکا خواستار آن شد که این دانشمندان برای انجام عمل تحقیقات به خارج عراق مسافرت کنند. بهانه دولت آمریکا این بود که اینان در عراق از ترس صدام حقیقت را نخواهند گفت. هم‌اکنون دولت آمریکا با دانستن مشخصات کامل آنان و این‌که کشور در اشغال آنان است و حتا می‌تواند آنان را زیر فشار قرار داده و یا به راحتی آنان را ترور نماید. بنا به نوشته مطبوعات عراقی و هیأت علمی دانشگاه بغداد تاکنون چند صد نفر از این دانشمندان به طریق مرموزی به قتل رسیده اند. دلیل دیگر عمدی بودن ترور دانشمندان در عراق این است که در این کشور، تنها دانشمندان علوم فیزیک و صنایع اسلحه کشته نمی‌شوند، بلکه این کشتار شامل تعداد زیادی دانشمند رشته‌های علوم دیگر هم‌چون کشاورزی، برق، داروسازی، معماری و غیره می‌باشد که نشان دهنده آنست که منظور اشغالگران آمریکایی تهی نمودن جامعه عراق از هرگونه تخصصی می‌باشد.
    هم‌اکنون یک هزار و چهارصد دانشمند در زندان‌های عراق به سر می‌برند که انواع فشار و شکنجه در مورد آنان به کار می‌رود. بنا به گفته دکتر فایق امین مدیر پخش تشریحات بیمارستان بغداد، علت قتل دکتر «محمد ازمیرلی» دانشمند شیمی عراق وارد شدن ضربه دسته هفت تیر بر مخچه (قسمت گودی گردن در پشت سر) وی بوده است. این حادثه در آخر ماه می سال ۲۰۰۴ انجام گرفت. عمل تعقیب و ترور دانشمندان عراقی بوسیله «موساد» سازمان جاسوسی اسرائیل در عراق انجام می‌گیرد. و باز بنا به گفته هدی نعیمی ريیس بخش تحقیقات دانشگاه بغداد، تاکنون ۱۵۰ دانشمند عراقی که نام و مشخصات آنان رسماً منتشر شده توسط موساد به قتل رسیده اند. می‌توان از برجسته‌ترین اینان به نام‌های دکتر عبدالطیف مباح ريیس بخش مطالعات دانشگاه بغداد، دکتر محمد راوی ريیس دانشگاه بغداد، دکتر فلاح دلیمی معاون دانشگاه علوم، دکتر صبری بیاتی استاد جفرافیای دانشگاه بغداد، عماد سرسم، که شخصیتی علمی و بسیار برجسته و مورد احترام همگان بوده است نام برد که همگی یا در منزل خود و یا در دانشگاه به قتل رسیده اند.
    با شهرت یافتن فشار بر زندگی این دانشمندان تاکنون بیش از دو هزارنفر از اینان مجبور به ترک کشور گردیده که بدون شک زیان بزرگی برای بنیه علمی کشور است. در تاریخ ۱۱ ماه آوریل ۲۰۰۳ تعدادی از این دانشمندان با ارسال پیامی به وسیله پست الکترونیکی به دوستان خارج از کشور خود در مورد وضعیت غم‌انگیز خود توضیح داده و این‌که آنان دايماً به وسیله نیروهای اشغالگر تهدید می‌شوند. منازل آنان گاه و بی‌گاه مورد تفتیش قرار می‌گیرد. مراکز علمی و کتابخانه‌ها به وسیله افراد تحریک شده مورد هجوم قرار گرفته و به تاراج برده می‌شوند و در نهایت چنین متذکر شده اند که دانشگاه موصل که یکی از مراکز مهم علمی عراق بوده تبدیل به ویرانه شده است.
    و اخیراً کتابی با عنوان «پاکسازی فرهنگی در عراق» توسط چند محقق انگلیس و عراقی در ۳۰۰ صفحه از سوی مؤسسه انتشاراتی «پلوتوپرس» به چاپ رسیده که بخشی از آن به ترور و کشتار دانشمندان پرداخته و جزيیات این جنایت‌ها را به طور دقیق شرح داده است. این‌ها دلایلی است که سیاست‌های غرب استعمارگر در دشمنی با ملت‌های تحت ستم با شدت تمام ادامه دارد.
    امروز بسیاری از نیروهای «اپوزیسیون» ، می‌کوشند با جلب کمک‌های آمریکا، اسرائیل و کشورهای اروپايی با راه‌اندازی تلویزیون، رادیو، مطبوعات و سایت‌های رنگارنگ «آزادی» را برای ملت ما به ارمغان آورند،. به یاد بیاوریم که پیشگامان آزادی که در دوره شاه برای سرنگونی رژیم مبارزه می‌کردند، تنها بر نیروی خود تکیه داشتند. هیچ‌کدام از آن‌ها به خیانت و خفت و خواری نوکری بیگانگان تن درندارند.
  • This commment is unpublished.
  • This commment is unpublished.
    ahmad mazarei · 2 months ago


    Ahmad Mazarei
    January 26 at 6:28 AM ·
    Shared with Your friends
    دوستان لرها از اقوام اصیل ایرانی وهنرشان بسیار زیبا است، چندروز پیش دیدم عده ای لر رفته اند برای تلوزیون "ایران ناشنال" که متعلق به اسرائیل وامریکا بوده ودشمنان ایران به حساب میایند،بویژه اسرائیل که جنایاتش درحق مردم فلسطین وکشتار دهها هزار کودک ، زن ومردمظلوم فلسطینی ننگی برای رهبران اسرائیل است ، این چه نوع لری است که برای اسرائیل اواز میخواند ومیرقصند.واقعا خجالت اور است لر کجا واسراییل وامریکا کجا، لرهای با غیرت وشرافتمند باید اعتراض کنند زیرا این ننگی برای لرها میباشد.، لرها حق دارند مخالف رژیم جمهوری اسلامی باشندولی نباید برای اسرائیل وامریکا دم تکان بدهند. برای شناخت بهتراسرائیل این مقاله را که من نوشته ام در پایین همین صفحه امده بخوانید: " قتل وترور دانشمندان ایرانی وعرب" نوشته : احمد مزارعی ، مجله هفته .بد نیست بدانید دررژیم گذشته تعداد زیادی لر خرم ابادی زندانی سیاسی بودندوبعضا اعدام شدند ومهمتر اینکه این لرهای زندانی علیرغم اینکه درنتیجه شکنجه توان راه رفتن نداشتندزیرا ساواک با اطو بدنشان مخصوصا پشتشان را وحشیانه سوزاند ه وبا سختی خودرا روی زمین میکشیدندولی ازدادن شعار علیه رزیم شاه سکوت نمیکردند ومقاومتشان به همه زندانیهای دیگر قوت قلب میداد.، البته این اواز خوانی برای اسرائیل مبارکشان باشد که بقولی :"خلایق هرچه لایق بوددادند"
  • This commment is unpublished.
    ahmad mazarei · 2 months ago
    Ahmad Mazarei
    January 29 at 3:58 PM ·
    Shared with Your friends
    تاریخ ایران ودیوانسالاری بازمانده از دوران ساسانی انقدر سنگین ، غنی ، همه جانبه وعمیق است که به هیچ عنوان نمیتوان انرا ندیده گرفت ویا از تاثیرات عمیق ان بر کل ملل خاورمیانه بر کنار ماند. بعد ازامدن اسلام درایران مسلمانان ناچار بودند که برای راه اندازی امور جهان پهناور اسلام به ایرانیان وقوانین وانور کشوری انها دردوره ساسانی روی بیاورند.بنا به نوشته دکتر موفق محادین رئیس اتحادیه نویسندگان اردن دردار الحکمه بغداد که مرکز تحقیقاتی دوره عباسیان بود بیشتر دانشمندان ومحققان ان ایرانی بودند ویا عمر ابن الخطاب هنگامی که در موضوع ومسئله ای دچار مشکل میشد به مسئولان خود سفارش میکرد که به عملکرد وقوانین ساسانیها مراجعه کنید، بویژه درموردسازماندهی امور مالی اسلامی ، بطوریکه یکی از شخصیتهای برمکی وزیر مالیه هارون الرشید بود.، خاندان برمیکها قبل از اسلام به مدت یکهزارسال خادمان اتشکده نوبهار بودند که در بلخ فعلی وجود داشت ویا " نظامیه خواجه نظام الملک"که بقول نویسنده معروف عراقی ، نصرت مردان ، در مدرسه نظامیه خواجه نظام الملک هزار دانشجو به زیر نظر شخص خواجه.../ به تحصیل امور مالی ودیوانی مشغول بودندکه همه امکانات انرا خواجه میپرداخت و..../.اینها نمونه هایی از میراث دیوانسالاری دوره ساسانی میباشد وبیخود نیست که امسال شهر اصفهان میزبان یکصد مرکز گردشگری جهانی میباشد وقراراست درمیدان نقش جهان اصفهان برای این میهمانان بازی چوگان اجرا شود، قابل ذکر است که شهردار اصفهان برای حفظ فضای سالم شهر اصفهان با دوچرخه به محل کار خود میاسد وتو"حدیث مفصل بخوان از این میدان ایران بزرگ وعزیزمان وخطاب با عظمت فردوسی پاکزاد:که "چو ایران نباشد تن من مباد ف بدین بوم وبر زنده یکتن مباد.
Write comments...
or post as a guest