نویسنده :بنیامین پوپوف
مترجم: م. قربانی
برگرفته از:نیو ایسترن آوتلوک
منتشر شده دروبگاه عدالت
۲۱ آوریل ۲۰۲۴
کشتار غزه که منجر به تلفات عظیم انسانی و ویرانیهای وصفناپذیر شد، عملاً دولت نتانیاهو را در جامعه بینالمللی منزوی کرد. تنها ایالات متحده و چند قدرت غربیِ دیگر برای این تحریکات نظامی پوشش دیپلماتیک فراهم کردند.
هنگامیکه اسرائیلیها در اول آوریل به کنسولگری ایران در دمشق حمله کردند و افسران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را به قتل رساندند، کشورهای غربی با خودداری از محکوم کردن این نقض آشکار قوانین بینالمللی، تصمیم شورای امنیت سازمان ملل در مورد این اقدام تروریستی را مختل کردند.
در تهران بسیاری از نیروهای سیاسی خواستار پاسخ به این جنایات این هیولا شدند و نماینده ایران در سازمان ملل به صراحت اعلام کرد که اگر شورای امنیت سازمان ملل تصمیم روشنی برای محکومیت این حمله اتخاذ کند، مقامات ایرانی آماده خواهند بود از توسل به زور خودداری کنند.
ایران در ۱۳ آوریل، بیش از ۳۰۰ پهباد و موشک به تأسیسات نظامی اسرائیل شلیک کرد - این اولین بار در تاریخ است که ایرانیها مستقیماً از خاک خود به اسرائیل حمله میکنند. اساساً این آغاز یک سیاست جدید تهران بود که پیش از این با «مفهوم صبر راهبردی» هدایت میشد و از پاسخ مستقیم علیه اسرائیل و آمریکا اجتناب میکرد.
ایران تنها از بخش کوچکی از زرادخانه موشکی خود استفاده کرد و هشدار داد که آماده استفاده از موشکهای جدید کروز و مافوق صوت در صورت حمله اسرائیل است: تنها اهداف نظامی مورد هدف قرار گرفتند و کل عملیات به گونهای انجام شد که از تلفات غیرنظامی جلوگیری شود.
تل آویو اعلام کرد که تقریباً ۹۹ درصد پهبادها و موشکهای ایران به وسيلۀ سامانه پدافند هوايی «گنبد آهنین» این کشور و نیز سیستمهای ضد هوايی آمریکا، بریتانیا و فرانسه رهگیری شدند.
شگفتآور اینکه پس از تردید در محکوم کردن حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، قدرتهای غربی بیدرنگ از حمله ایران به اسرائیل انتقاد کردند. نماینده روسیه در سازمان ملل اینگونه اقدامات را «نمایش ریاکاری و استانداردهای دوگانه» خواند و تآکید کرد که اگر چنین حملهای به نمایندگی دیپلماتیک هر کشور غربی صورت میگرفت، شاهد هیاهو و موج اعتراضات بیسابقهای میبودیم. تارنگار الجزیره خاطرنشان کرد که مواضع قدرتهای غربی در این مورد «به طور مشمئز کنندهای خودخواهانه» به نظر میرسد.
حتی مطبوعات آمریکایی نوشتند که اسرائیل از اويل دسامبر تا اواخر مارس حدود ۱۲ نفر از فرماندهان و مستشاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را کشت، حمله به نمایندگی دیپلماتیک ایران در دمشق اوج این حملات بود. مقام معظم رهبری ایران، (آیتالله) علی خامنهای گفت: «حمله به کنسولگری ما به منزله حمله به کشورمان است.» ایرانیها به آمریکا و بسیاری از کشورهای منطقه هشدار دادند که تلافی خواهند کرد، اما به شکلی محدود و متناسب.
پاسخ به اهداف نظامی اسرائیل در ۱۳ آوریل، تذکر آشکار توانايی ایران به منظور ایجاد سابقه حمله مستقیم به خاک اسرائیل بود. ريیسجمهور آمریکا بیدرنگ اعلام کرد که واشینگتن وارد جنگ با ایران نخواهد شد و از حمله نظامی تل آویو در پاسخ به حمله ایران، حمایت نخواهد کرد.
روسیه و چین، همچنین بسیاری از کشورهای دیگر جنوب جهانی، خواستار خویشتنداری برای جلوگیری از تبدیل درگیری به یک جنگ منطقهای شدند.
در خود اسرائیل جنگطلبان خواهان حمله تلافیجویانه فوری علیه ایران شدند. واشینگتن پست نوشت: «اسرائیل از تمام حقوق اخلاقی برخوردار است که دستور حمله هوايی به ایران را بدهد، اما از نظر استراتژیک عاقلانه نخواهد بود. ایران کشوری با جمعیت ۸۸.۵ میلیون نفر است، در حالیکه اسرائیل تنها ۹.۵ میلیون نفر جمعیت دارد. ایران بیش از نیم میلیون پرسُنل نظامی فعال دارد، یک صنعت پیشرفته تسلیحات و شبکه گستردهای از نیروهای نیابتی قدرتمند در سراسر منطقه دارد.» (مساحت ایران ۱.۶۴۸.۰۰۰ کیلومتر مربع است).
نویسنده مقاله مذبور، مکس بوت، همسو با دولت، خاطرنشان میکند که دولت بایدن به درستی تمایلی به درگیر شدن در جنگ با جمهوری اسلامی (ایران) که میخواهد به افزایش قیمت و رکود اقتصادی جهانی منجر شود، ندارد. بایدن، نتانیاهو را به خویشتنداری دعوت میکند، مسأله اینست که آیا نخستوزیر اسرائیل گوش شنوايی دارد یا نه.
به طور کلی، هر آنچه که در غرب آسیا رخ میدهد، شاهدی بر تضعیف جدی موقعیت آمریکاست (آمریکاییها شکایت دارند که اسرائیلیها به آنها در مورد حمله به کنسولگری ایران در دمشق اطلاع نداده اند). واشینگتن که در جلوگیری از کشتار فلسطینیان در غزه شکست خورده است، قادر نیست حتی نزدیکترین متحد خود را از یک اقدام بیپروا باز دارد. کشورهای منطقه همه اینها را به دقت زیر نظر دارند و خود به نتیجهگیریهای مناسب دست مییابند. به گفته سردبیر روزنامه سعودی الشرق الاوسط، وقایع به طرز محسوسی بر قدرت نرم ایران در جهان اسلام افزوده است.
صرفنظر از اینکه وضعیت در غرب آسیا چگونه پیش برود، روند کاهش نفوذ ایالات متحده و اهمیت فزاینده ایران در حال آشکار شدن است.