
بهـــــــلول
رئیسی از اندیشه های آیت الله خامنه ای و شهید بهشتی بشدت حمایت میکند. با آغاز جنگ جزو طلابیست که به جبهه میرود و در گروه حاج احمد متوسلیان قرار میگیرد، از این زمان به بعد ابراهیم رئیسی در گروه آیت الله خامنه ای قرار میگیرد.
رئیسی از اندیشه های آیت الله خامنه ای و شهید بهشتی بشدت حمایت میکند. با آغاز جنگ جزو طلابیست که به جبهه میرود و در گروه حاج احمد متوسلیان قرار میگیرد، از این زمان به بعد ابراهیم رئیسی در گروه آیت الله خامنه ای قرار میگیرد.
تا امروز ابراهیم رییسی تمام احکام شغلیش توسط آیت الله خامنه ای امضا شده و حتی یک حکم که توسط آیت الله خمینی بنام وی صادر شده باشد وجود خارجی ندارد.
بررسی اجمالی کشتارهای سال ۶۷ در افشای توطئه علیه حجت الاسلام رییسی
با آغاز رهبری آیت الله خامنه ای و روشنتر شدن خط انقلابی ایشان و مطرح شدن حجت الاسلام رییسی در سپهر سیاسی کشور، رابطه مرید و مرادی این دو شخصیت تاثیر گذار در روند اینده ایران نیز آشکار شد. با کشف احتمال جانشینی حجت الاسلام رئیسی در جهت تداوم رهبری انقلاب بوسیله تشکیلات جاسوسی امپریالیست ها، تقریبا تمامی رسانه های وابسته به غرب تخریب شخصیت حجت الاسلام رییسی را در دستور کار خود قرار دادند. ما براین باوریم که جعلیات رسانه های غرب و گروه های وابسته به سکت رجوی و نهادهای تبلیغاتی امپریالیستی تماما بر اساس یک پروژه دروغ سازی شکل گرفته و هدف آنها زدن نیروی انقلابی است که منافع نئولیبرالیسم را در ایران بشدت به خطر انداخته است.
بگدارید تبلیغات علیه حجت الاسلام رئیسی را با ناتوی رسانه ای آغاز کنم. در محتوای متن شبكه هاى بی بی سی و اینترنشنال اتفاق نظر دارند. من اين متن را از اینترنشنال ارائه کردم تا برای مخالفان رئيسى جای شبهه باقی نماند:
"به دنبال حمله نیروهای سازمان مجاهدین با حمایت ارتش عراق در غرب ایران در تاریخ۴ مرداد ماه ۱۳۶۷ و به فاصله شش روز بعد از قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت که به نام عملیات مرصاد نامگذاری شد، روحالله خمینی رهبر انقلاب طی حکمی افرادی را مأمور کرد تا با بررسی مجدد پرونده زندانیان سیاسی افرادی را که همچنان بر سر موضع خود مشخص و دربارهٔ آنان با توجه به اینکه ظن شورش در زندان برایشان متصور بود صادر کنند.[۲۳] که متن نامهها در خاطرات حسینعلی منتظری که در آن زمان از مقامات رده بالای جمهوری اسلامی و قائم مقام رهبری بودهاست، و با اعدامها مخالف بودهاست، وجود دارند.
خمینی آنها را «محارب» اعلام میکند و چنین حکم میدهد:
«از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربان سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با (خشم و کینه انقلابی )خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به
عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد.
والسلام»[۲۱][۲۴][۲۵]
عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد.
والسلام»[۲۱][۲۴][۲۵]
سید احمد خمینی که در آن زمان رئیس وقت دفتر خمینی بود در نامهای در مورد جزئیات این اعدامها میپرسد و تأکید میکند آیا این حکم۰ شامل کسانی که محاکمه شدهاند و دوران زندانشان به زودی تمام میشود هم هست یا نه؟ و در مورد محکومان از شهرستانهایی که استقلال قضایی هم دارند چطور؟ پاسخ سید روحالله خمینی بدینگونه است که:
بسمه تعالی در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در صورت رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.[۲۶][۲۷]"
در این متن کسانیکه با ادبیات نوشتاری آیت الله خمینی آشنایی داشته باشند بخوبی متوجه تفاوت آشکار آن خواهند شد. بخصوص هنگامی که دستور کشتن میدهد، آنهم با واژه (خشم و کینه انقلابی.) این ادبیات سازمانهای چریکی است و نه آیت الله خمینی.
مهمتر است که بدانیم بیش از هشت تا ده ماه قبل از این دستخط ارسال شده به ایت الله منتظری عملا هیچ تصویر تازه و زنده ای از بنیانگذار ج ا پخش نشد و هیچ سفارش خاصی هم حتی بصورت دستخط بیرون داده نشد.
مهمترین بخش سخنان آیت الله منتظری خطاب به تیم سه نفره بقرار زیر است.
ایشان رسما به انها میگویند: "(فریب تان داده اند) و در آینده چهره ای خونخوار از آیت لله خمینی و انقلاب ایران بجا خواهید گذاشت." آیا ایت الله منتظری در مورد بنیان گذار ج ا و فتوای ایشان واژه "فریب" را بکار میبرد؟ یا بدرستی جعلی بودن ان فتوا را باور دارد؟ این در حالیست که ایشان میگوید بارها و بارها برای ملاقات با آیت الله خمینی رفتم ولی مجوز ورود ندادند و در اخر سید احمد گفت بنویسید و به من بدهید.
و مورد اخر ..اخرین سخنرانی سید احمد خمینی را علیه هاشمی بشنوید. سه روز بعد از این سخنرانی سید احمد خمینی هم حذف شد.
کسانیکه با بیماری سرطان آشنا هستند میدانند که فردی با ان کهولت سن و بیماری سرطان پیشرفته نمیتواند ماه های آخر عمر را بدون مسکن های قوی سر کند انچه در رسانه ها از تصویر ایت الله دیدیم فیلم های تاریخ گذشته و محصول همکاری اخوی جناب هاشمی در پست ریاست سیمای ج ا بود.
کسانیکه با بیماری سرطان آشنا هستند میدانند که فردی با ان کهولت سن و بیماری سرطان پیشرفته نمیتواند ماه های آخر عمر را بدون مسکن های قوی سر کند انچه در رسانه ها از تصویر ایت الله دیدیم فیلم های تاریخ گذشته و محصول همکاری اخوی جناب هاشمی در پست ریاست سیمای ج ا بود.
لازم است این حکم را با وصیت نامه آیت الله مقایسه کنیم . در وصیت نامه ابدا اشاره ای به گرفتن ، زدن ، کشتن .و. و . نیست علاوه بران میتوان به دستور رهبر ج ا در عزل لاجوردی و تقابل ان با این حکم هم اشاره کرد.لاجوردی فردی بسیار خشن در زندانها بود و گزارش عملکردش را کسانی بگوش آیت الله رساندند.
سخن ایت الله خمینی به لاجوردی:
"جناب لاجوردی، اگر منافقین این حکومت را سرنگون کنند بهتر از این است که با اعمال شما آبروی اسلام برود."
"عزل لاجوردی سال ۶۳:
"عزل لاجوردی سال ۶۳:
در مورد ماجرای عزل لاجوردی اختلاف نظر وجود دارد. مطابق نظر مجید انصاری علت استعفا چنین بود که پس از ماجرای تواب شدن اعضای گروه پیکار و رای عالی قضایی در این خصوص، تهیه گزارش از وضعیت زندانها به وی سپرده شد. او پس از گفتگوی مستقیم با صد زندانی سیاسی از زندانهای مختلف، گزارشی در این خصوص تهیه و به رئیسجمهور، رئیس مجلس و رهبر میدهد و در آن از تخلفات بارز لاجوردی از قوانین و برخوردهای خودسرانه انتقاد میکند و این گزارش در ادامه گزارشها و شکایات قبلی موجب عزل لاجوردی میشود. وی همچنین میگوید لاجوردی با خودداری از ترک پست، به ملاقات خمینی رفت و خواستار برخورد شدید با مجاهدین شد، اما خمینی به او گفت: «آقای لاجوردی اگر جمهوری اسلامی به دست اینها (اعضای سازمان مجاهدین خلق) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کارها برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید».[۱۶] بخشی از حکم عزل لاجوردی."
آیا آیت الله خمینی با چنین اندیشه ای میتوانست چنین حکم خشنی در سال ۶۷ صادر کند؟
مورد مهم دیگر اینجاست که لاجوردی تا زمانیکه ایت الله خمینی در قید حیات بود هیچ منصبی نداشت ولی پس از رحلت ایشان هاشمی دوباره او را به منصبی بسیار بالاتر رساند.
"لاجوردی در کنار مهدی عراقی و اسلامی از مسئولان انتظامات کمیته استقبال از روحالله خمینی بودند. در جریان رسیدگی به پرونده گروه فرقان او از ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ با نظر سید محمد بهشتی دادستان انقلاب تهران شد. پس از مدتی او به چهره اصلی برخورد با گروههای مخالف تبدیل شد. وی در زمان زندان خود، با گروههای چپ کمونیست و سازمان مجاهدین خلق اختلاف داشت و در ایام آخر زندان مشکلاتش با مجاهدین تشدید شده و به درگیری کشیده شده بود. در دی ۱۳۶۳ او توسط شورای عالی قضایی از تمامی مناصب برکنار شد و تا زمان مرگ خمینی هیچ پست دولتی نداشت. در سال ۱۳۶۸ لاجوردی دوباره به مدیریت زندانها برگشت و ریاست سازمان زندانها را تا اسفند ۱۳۷۶ بر عهده داشت که در این زمان رئیس دفتر رئیس قوه قضاییه از او خواست که استعفا دهد."
"تشکیک در دستخط خمینی
منتظری در خاطرات خود که سالها بعد منتشر کرد مینویسد که در آن زمان گفته میشد که نامه اول به خط سید احمد خمینی نوشته شدهاست.[۲۸] و در مورد نامه دوم هم آشکارا دستخطِ سؤال کننده و پاسخ دهنده نامه یکسان است.[۲۹] "
اکنون بهتر است بدانیم کسیکه در موردش صحبت میکنیم کیست و دارای چه پیشینه ای است؟


سید ابراهیم رئیسی متولد ۱۳۳۹و در زمان انقلاب ١٣٥٧ هفده ساله بوده است.
رئیسی از اندیشه های آیت الله خامنه ای و شهید بهشتی بشدت حمایت میکند. با آغاز جنگ جزو طلابیست که به جبهه میرود و در گروه حاج احمد متوسلیان قرار میگیرد، از این زمان به بعد ابراهیم رئیسی در گروه آیت الله خامنه ای قرار میگیرد.
تا امروز ابراهیم رییسی تمام احکام شغلیش توسط آیت الله خامنه ای امضا شده و حتی یک حکم که توسط آیت الله خمینی بنام وی صادر شده باشد وجود خارجی ندارد.
مضافاً در سال ۶۷رییسی طلبه ای ۲۷ساله بوده و با حکم آیت الله خامنه ای منشی دادستان شده است.
هاشمی رفسنجانی در خاطراتش مینویسد:
«هیچ کدام از ما از این اعدامها خبر نداشتیم و وقتی خبر را شنیدیم بلا فاصله من به آیت الله خامنه ای خبر دادم ایشان با شنیدن خبر گفتند: این لکه ننگ مانند قیر سیاه انچنان بر پیشانی انقلاب می نشیند که هرگز پاک شدنی نیست".
اولین سوال:
اولین سوال:
اگر رئیسی در این جنایت دست داشته آیا میتواند مورد نظر و تایید رهبری باشد؟
رئیسی با کدام حکم به این گروه پیوسته؟
نام او در هیچ یک از احکام آیت الله خمینی نیست. قطعا رهبری هم که چنین حکمی نداده اند، پس ایشان را چگونه و با چه حکمی در این جایگاه بنشانیم؟
اگر میدانسته و دروغ گفته که عذر بدتر از گناه است، یا باید بپذیرید که رهبری هم در جنایت دست داشته که این هم با گزارش هاشمی در مورد بی اطلاعی رهبری تطبیق نمیکند.
اما هاشمی رفسنجانی .
لطفا به تاریخ ها دقت کنید موارد داخل گیومه های کوچک و بزرگ بسیار مهم است:
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود مینویسد: «با آقای موسوی اردبیلی دربارهٔ ""مطالب خطبههای جمعه"" (۱۴ مرداد) مذاکره کردیم.»
متن ذیل متن خطبه های توافق شده هاشمی با موسوی اردبیلی است:
"در این روز یک هفته بعد از شروع اعدامها موسوی اردبیلی در نماز جمعه گفت: «جمع کثیری از ایران رفتهاند و آنجا[عراق] برای خودشان بساط و دستگاه و سازمان درست کردهاند. یک جمعی هم در ایران در زندانها هستند ،مردم علیه اینها آن چنان آتشی هستند، قوه قضایی در فشار بسیار سخت افکار عمومی است که چرا اینها را محاکمه میکنید؟ اینها که محاکمه ندارند، حکمشان معلوم، موضوعش هم معلوم است و جزایش نیز معلوم میباشد. قوه قضایی در فشار است که اینها چرا محاکمه میشوند، قوه قضایی در فشار است که چرا تمام اینها اعدام نمیشوند و یک دستهشان زندانی میشوند شعار: «منافق زندانی اعدام باید گردد» از سوی نمازگزاران»[۱۹]
این متن بخوبی نشان میدهد که هاشمی از اعدامها مطلع بوده و در مورد بی اطلاعی دروغ میگوید، این خطبه برای رفع نگرانی از درز توطئه بوده.
توجه کنید: اگر این فتوای رهبری بوده چرا پنهانی عمل شده؟ چرا دفن اجساد شبانه و در تاریکی و عجولانه صورت گرفته بطوری که حتی قبرها را گود نکردند و بزودی برملا شد. آیا احکام اعدامهای قبلی اینگونه بود؟ حتی جنازه را به خانواده تحویل میدادند. اگر این حکم بود و فتوا چرا در همه زندانها اجرا نشد.
مورد بعدی:
"بنابر کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی، دو ماه پس از آغاز اعدامها (در روز ۵ مهر ۱۳۶۷،) روحالله خمینی بررسی وضعیت باقیمانده زندانیان سیاسی را به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار نمود با تأکید بر اینکه این رسیدگی مطابق روال معمول و قبل از حوادث اخیر انجام شود. وزارت اطلاعات از این امر استقبال کرد ولی برخی قضات اوین مخالفت کردند و نظر تندتری داشتند."[۳۸]
سوال اينكه چرا هیچ گزارشی از مجمع تشخیص در اینباره وجود ندارد؟ فراموش نکنیم که رئيس مجمع در این دوران شخص هاشمی بود و مگر سید احمد در مورد "بقیه" قبلا از رهبر پرسش نکرده بود ؟ و چرا وقتی راز از پرده بیرون افتاد پرونده به مجمع تشخيص مصلحت نظام برده شد؟
و اخرین مطلب: پایان اعدامها
"به گفته کاوه موسوی، حمید نوری که در سال ۶۷ در دو زندان اوین تهران و گوهردشت کرج مقام دادیاری داشته بر اساس اسناد و مدارکی بازداشت شده است که ایرج مصداقی، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر، طی سالها جمعآوری کرده است.
در همین رابطه ایرج مصداقی، فعال حقوق بشر و از زندانیان سیاسی سابق، گفت که حمید نوری دادیار زندان گوهر دشت کرج و یکی از ۸ عضو «هیئت اعدام» در این زندان در جریان اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷ بود."
"گزارش دویچه وله
ابراهیم رئیسی؛ از گورستان خاوران تا خیابان پاستور
رئیسی و چالشهای بینالمللی
اگرچه رئیسی پیشتر در اجلاس حقوقبشر ملل متحد در ژنو حضور یافته است اما درحال حاضر هم شرایط رئیسی فرق کرده و هم نظام حقوقی بینالمللی متفاوت از قبل است.
متأسفانه نام رئیسی در هیچ یک از تحریمهای اتحادیه اروپا حتی تحریمهای حقوق بشری آن نیامده است.
اما وزارت خزانهداری آمریکا در آبان ۱۳۹۸، نام رئیسی و "هشت" نفر دیگر را به فهرست تحریمهای خود اضافه کرد و از آنها به عنوان نزدیکان خامنهای نام برد".
دويچه وله مى پرسد چرا؟ چرا نام رئيسى در هيچيك از گزارشات حقوق بشرى نيست؟
اما وزارت خزانهداری آمریکا در آبان ۱۳۹۸، نام رئیسی و "هشت" نفر دیگر را به فهرست تحریمهای خود اضافه کرد و از آنها به عنوان نزدیکان خامنهای نام برد".
دويچه وله مى پرسد چرا؟ چرا نام رئيسى در هيچيك از گزارشات حقوق بشرى نيست؟
ایرج مصداقی طبق شرح ذیل ..قبل از انقلاب در امریکا بوده ..بعد از انقلاب به ایران میاید و مدعیست هوادار سازمان رجوی بوده ..حال انکه هیچ اثر و مدرکی از مجاهد بودن و یا قطع رابطه ایرج مصداقی با سارمان وجود تدارد.
سپس زندانی میشود و ده سال زندان میگیرد.
سپس سال ۶۷ را از سر میگذراند بدون اینکه توضیح دهد چگونه سال ۶۸ درست در اوج قدرت هاشمی آزاد میشود و در ایران میماند اما درست دوسال قبل از پایان دور دوم ریاست جمهوری هاشمی از ایران خارج میشود و "بلافاصله" عضو حقوق بشر سازمان ملل میشود و همکاری خود را با شیرین عبادی آغاز میکند و از سال ۷۴ برای اولین بار نام رئیسی را وارد گروه سه نفره میکند آنهم درست زمانیکه احتمال جانشینی رئیسی توسط باند هاشمی تقویت میشود.
مصداقی وقتی فضا را مناسب میبیند گروه را تا هشت نفر افزایش میدهد.
سوال این است .
ایا دیگر زندانیهای سیاسی هم میتوانستند با این سرعت مدارج حقوق بشری را در سازمان ملل و کنار شیربن عبادی طی کنند؟ یا این فقط مختص ایرج مصداقی بوده؟
چه کسانی ذهن ملت را بسمت جانشینی مجتبی خامنه ای سوق دادند حال انکه یک کودک هم میداند مجتبی فرزند سوم است و این یک پروپاکاندا برای فضا سازی جهت زدن رئیسی است.
".متن دویچه وله
ایرج مصداقی متولد سال ۱۳۳۹.. در تهران است. در نوجوانی برای تحصیل به ایالات متحده آمریکا رفته و در آنجا به همکاری با کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی برای احیای واحد جنبش دانشجویی پرداخته و مقارن پیروزی انقلاب به ایران بازگشت. وی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق به مدت ده سال در زندانهای قزلحصار، اوین و و گوهردشت به سر بردهاست.[۱]
مصداقی یکی از جان به در بردگان اعدامهای سال ۱۳۶۷ میباشد. پس از آزادی از زندان، در سال ۱۳۷۳ مجبور به فرار از ایران شد. در سوئد دوباره فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی خود را از سر گرفت. وی سالها در کمیسیون و سرکمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان بینالمللی کار، پارلمان اروپا به فعالیت در ارتباط با حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. وی در حال حاضر به صورت مستقل به فعالیت سیاسی و تحقیق میپردازد.
مصداقی عضو «کمیته دیده بانی از استفاده دادههای دستگاه قضایی» به ریاست شیرین عبادی، برندهٔ جایزهٔ نوبل صلح است که گزارشگران بدون مرز برای «دیده بانی و تضمین استفاده از پرونده دادههای قضایی ایران مطابق با موازین حقوق بشر» تشکیل دادهاست. این پرونده رایانه ای حاوی دادههای دستگاه قضائی تهران بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۸ از سوی افشاگران به گزارشگران بدون مرز تحویل داده شدهاست."
نیروهای فعال هاشمی رفسنجانی
بر اساس اسناد 'مركز إسناد انقلاب اسلامى':
بر اساس اسناد 'مركز إسناد انقلاب اسلامى':
«علی فلاحیان گفته که وزارت اطلاعات دارای "عوامل خودسر" نیست و فعالیتهای نیروهای اطلاعاتی ثبت میشود. وزیر پیشین اطلاعات افزوده که زمان وقوع قتل های سیاسی زنجیرهای سیستم ثبت فعالیتهای این وزارتخانه خاموش بوده است.
علی فلاحیان، وزیر پیشین اطلاعات جمهوری اسلامی، در مصاحبهای با هفتهنامه "پنجره" که توسط خبرگزاری "تسنیم" نزدیک به وزارت اطلاعات منتشر شده از جمله درباره فعالیتهای وزارت اطلاعات در دوره انجام قتلهای سیاسی زنجیرهای و سفر خود به آلمان پس از دادگاه ترور میکونوس سخن گفته است.
او به موضوع قتلهای سیاسی زنجیرهای، بدون آنکه به طور مستقیم از آن نام ببرد، اشاره کرده و گفته است که استفاده از مفهوم "خودسر" برای نیروهای وزارت اطلاعات کار "دشمنان" آنهاست.
در دهه ۱۳۷۰ زمان وزارت علی فلاحیان و دری نجفآبادی (اولین وزیر اطلاعات کابینه محمد خاتمی) شماری از شخصیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منتقد به نظام جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. پروانه اسکندری و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده از جمله قربانیان قتلهای زنجیرهای بودند.
وزارت اطلاعات عاملان قتلها را "خودسر" نامیده بود. اما کمیتهای که در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی برای رسیدگی به پرونده قتلها تشکیل شد، اعلام کرد که مقامات بلندپایه وزارت اطلاعات در قتلها دست داشتهاند."
مطرح شدن نقش نیروهای خودسر در قتلهای زنجیرهای:
هاشمی در ادامه خاطراتش در همین روز درباره نتیجه بررسی قتلهای زنجیرهای
در گفتوگو با درینجفآبادی، پورمحمدى و احمد شفیعى مینویسد: «شب آقایان [قربانعلی] درى[نجفآبادی]،[مصطفی] پورمحمدى و [احمد] شفیعى، از وزارت اطلاعات آمدند. از نتیجه بررسى قتلهاى اخیر که اتهام متوجه وزارت اطلاعات شده و احتمال خودسرى بعضى از افراد تند، اظهار نگرانى کردند و براى حفظ حیثیت نظام و وزارت چاره جویى نمودند و براى مجازات مرتکبین، در صورت اثبات، اظهار آمادگى کردند. درباره انتخابات شوراها و حکم آقای کرباسچى و محکومیت آقای اسدالله بیات هم صحبت شد. گفتند آقاى خاتمى [رئیسجمهور]، خیلى کلافه است و در جلسات، ناراحتى خودش را ابراز مىکند. در ترکیه باز هم تشکیل دولت میسر نشد و بولنت اجویت [از حزب جمهوریت خلق] هم کنار رفت؛ مشکل خلأ دولت، مزمن شده است».
اما فلاحیان وزیر هاشمی رفسنجانی مورد قتلهای زنجیره ای چیز دیگری میگوید.
و سوال اینجاست که
یکم، چرا خاتمی و دیگران برای قتلهای زنجیره ای نزد هاشمی امدند؟
دوم، علی فلاحیان در مصاحبه با 'پنجره' گفته است که سیستم وزارت اطلاعات "کاملا منظم" بوده و هیچ "نیروی خودسری" در این وزارتخانه وجود نداشته است.
مطلع بودن هاشمي وخاتمى از وجود عناصر خودسر ونگرانى خاتمى از انتساب قتل ها به إصلاح طلبان
"درخواست مشترک خاتمی و هاشمی از رهبری درباره پرونده کرباسچی
"درخواست مشترک خاتمی و هاشمی از رهبری درباره پرونده کرباسچی
او در ادامه در چهار دی درباره ابعاد دیگری از قتلهای زنجیرهای مینویسد: «شب آقاى [سیدمحمد] خاتمى، رئیسجمهور آمد. راجع به مسائل عمده کشور صحبت کردیم... در مورد محکومیت آقاى کرباسچى صحبت شد؛ قرار شد هر دو از رهبرى بخواهیم او را عفو کنند... در مورد قتلهاى اخیر، معتقد است که «وزارت اطلاعات، با انگشت گذاشتن روى فردى خاص، مىخواهد به جناح چپ منتسب کند».
در هیچ گزارشی حتی یک مورد ملاقات پور محمدی با رئیسی در زمان مورد بحث ثبت نشده. همسر سعید امامی که بدست خود دری نجف ابادی بشدت شکنجه شد و مجبور شد به انواع رابطه جنسی با دیگران اعتراف کند خواهر زاده خود دری نجف ابادی است
علی رغم مخالفتهای خاتمی و دیگران با انتصاب فلاحیان هاشمی در پاسخ به خاتمی گفت
فلاحیان را وزیر کردم تا ببینم کسی جرات اعتراض دارد؟
هاشمی در پاسخ اعتراض دکتر پیمان به دستگیری مهندس سحابی گفت:
رویش زیاد شده بود ..باید رویش را کم میکردم
البته اسناد دیگری نیز وجود دارد که در این مجمل نمیگنجد ...
اگر مایلید با چهره هاشمی بیشتر آشنا شوید به اسناد ترور منصور نخست وزیر شاه ..نقش هویدا و هاشمی در ترور منصور ..دلایل ترور هویدا .
چرایی های مرتبط
چرا (حسین رهجو ) نامش به میر حسین موسوی تغییر یافت. و دلیل ترور حسن ایت در این رابطه چه بود
.علت ترور همزمان لاجوردی و دو نفر دیگر.
علت ترور دکتر کاظم سامی .و..و..مراجعه بفرمایید