انچه مشخص است و توسط کارشناسان و متخصصین بطور ضمنی و در حاشیه گفته‌ میشود پایداری این ویروس و قطع امید از پایان آن است. این حقیقت لزوما بشریت را وادار میکند که نوعی همزیستی با این ویروس کشنده را ‌بیاموزد تا قادر باشد با حفظ خود شرایط زیستش را هم حفظ کند.

اما باید پذیرفت که در دنیای کرونایی اولین مرگ ثبت شده «بازار آزاد» است، به جهان کرونایی خوش آمدید.اما چرا؟

با آغاز انقلاب صنعتی و حاکمیت پیروزمند بورژواها، شیوه تولید سرمایه داری در جامعه شهری و روستایی تدرجاً به شیوه تولید غالب تیدیل شد.

با کشف معادن در مستعمرات، چپاول آنها و تولید ابزار نوین تولید جهت سرعت بخشیدن به تولید کالاهایی که تا دوردست ترین مستعمرات توزیع میشد، شیوه تولید کالایی بعنوان مشخصه تولید بورژوایی شکل گرفت. سیل کارگران از مستعمرات و بردگان آزاد شده از روستاها به شهر ها سرازیر شدند. تولید انبوه بسرعت در مجتمع هایی بنام کارخانه متراکم شد. تراکم شهری و بخصوص حاشیه نشینی شهرها را فاجعه بار کرد. بازارهای پر رونق تولیدات مصرفی شهرها راگسترش داد و تعریف شهر بازار جایگزین تمامی واژه های گذشته شد.

زرق و برق تولیدات کالایی همه روزه انبوهی باورنکردنی از انسان هایی را که توسط تبلیغات رسانه ای مشتاق خرید آخرین تولیدات لوکس بودند را بسمت این بازارها روانه میکرد.

تاریخ بشریت هرگز چنین سطح از جمعیت و مصرف را قبلاً ثبت نکرده بود. میلیاردها انسان مصرف گرا تربیت شدند تا سالانه هزاران تریلیون دلار را صرف لوازم آرایشی، پیرایشی، پوشاک های لوکس، ادوات فانتزی و غیر ضروری کنند تا بوژوازی بازار، پس از چپاول، غارت معادن زیر زمینی و حیوانی کشورهای مستعمره بکمک تبلیغات آنها را در بازار سرمایه داری "توزیع" کند.

با رشد فکری جوامع وآشکار شدن تضاد کار و سرمایه، انقلابی شگرف رخ داد و شیوه تولید سوسیالیستی یعنی تولید بر اساس نیاز و تقسیم عادلانه متولد شد.

این الگوی جدید در تضاد کامل با تولید انبوه و ایجاد بازار مصرفی کاذب در نظام تولید بورژوایی قرار گرفت. تضادی که بیشترین تنازعات خونبار قرن گشته و قرن جدید را شکل داد.

انچه نقطه مشترک هر دو نظام اقتصادی بود، شکل بیرونی و ظاهری نحوه تولید یعنی تجمع کارگران در کارخانه ها برای تولید صنعتی بود. ولی شیوه تولید سوسیالیستی با شیوه تولید سرمایه داری بدلیل حذف سود مالکانه بر کارخانه و ابزار تولید تفاوت ماهوی داشت. بنابراین تولید اگرچه در مجتمعی بنام کارخانه بود ولی بر اساس دو شیوه تولید کاملا متفاوت و متضاد عمل میکرد.

در چنین شرایطی موجودی میکرونی توانست اصل تراکم جامعه بشری را هدف قرار داده قانون جدایی فرد از فرد را به سرعت به جهان دیکته کند.

عملکرد این دیکتاتور ذره بینی بسرعت جهانی شد و در اولین گام تجمع تولید را وسپس بعلت عدم تمایل به مصرف غیر ضروری، بازار مصرفی یعنی ستون مقدس خیمه سرمایه داری را هدف گرفت.

قطعا با فروپاشی این ستون اصلی که ارزش آن سر به هزاران تریلیون دلار در سال میزند، سرمایه داری فرتوت جهانی توان مقاومت نداشته و فروخواهد ریخت.

دولتهای وامانده در گِل نظام پوسیده سرمایه داری تلاش میکنند با همین شرایط هم نظام بازار آزاد را فعال نگاه دارند. ولی باید پذیرفت عدم موفقیت این تلاش ناشی از بلاهت این دولتمردان در برخورد مکانیکی با این پدیده است که نمی خواهند بپذیرند که این روابط سرمایه داری است که تمامی نزاع های اجتماعی را به جهان تحمیل کرده است.

این جماعت ابله ولی ثروتمند شده متاثر از وابستگی به مراکز قدرت، نمیدانند جهان کرونایی باتلاقی است که بورژوازی هر چه بیشتر تلاش کند بیشتر و زودتر در ان فرو میرود. به همین دلیل است که جدا از شکل بیان و زبانهای متفاوت، بین سخنان و عملکرد پر فساد ترامپ...روحانی...بوریس جانسون ...و مکرون در برخورد با کرونا و رها کردن جامعه تفاوتی دیده نمیشود.

اما به باور من با همه گیری جهانی کرونا، این راه رشد غیر سرمایه داری است که میتواند با تغییر روش تمرکز تولید بسمت مانفاکتور(خانه به خانه) و بصورت کاملا گسترده ادامه حیات دهد و این شیوه تولید بورژواییست که قادر به ادامه حیات نخواهد بود و باید مرگ خود را تجربه کند.

ماهیت سود پرست سرمایه داران به آنها اجازه نمی دهد که بفهمند در جهان کرونایی که طبقه متوسط آن بسرعت به سمت فقرا رانده شده، بازار هزاران تریلیون دلاری لوازم فانتزی، لوکس، رایشی و . . . دیگر نمی تواند بشکل گذشته به حیات خود ادامه دهد زیرا خریداری وجود ندارد.

نعیم صفایی